Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Saturday, April 27, 2013

1488 - Illegal Sex Of Legal Couples


I really want to watch some couple's first sex,
When they are about to get married
and they look at the above picture,
not knowing what the hell does it mean!
 
من واقعا دوست دارم اولین سکس آن زوجی
که قرار است به زودی ازدواج کنند را تماشا کنم
همان هایی که به عکس بالا نگاه می کنند و می پرسند:
"حالا یعنی چی این؟"

1487 - Loneliness

you know you are alone when
You have a very few men, who understand you
but can only have sympathy for you,

Or you have some others who don't understand you
but wish they could help,

These two are the main definition of loneliness,
not to mention finding yourself in a whole society that alienates you
everytime, anytime.
  
می دانی، تو تنها هستی وقتی
تعداد کمی آدم دوروبرت هستند،
همان ها که تو را می فهمند،
اما تنها می توانند با تو همدردی کنند،

یا وقتی چند نفر را می شناسی که تو را درک نمی کنند
اما آرزو می کنند که ای کاش می توانستند کمکت کنند،

این دو دسته تعریف اصلی حس تنهایی هستند.
البته یادمان نرود جامعه ای را که وقتی شما خودتان را در آن پیدا می کنید
هر بار، هر وقت شما را تنها یک بیگانه معرفی می کند.

1486 - Jealousy Killed the pussycat

You know,
when you are a man
whose one hand is circled around a girl's waist
and the other one is circled around another girls' waist
who both are happened to be each other's friends,
You have technically been placed right between them two!

You know what I'm saying, don't you?
  
می دانید،
وقتی شما مردی هستید
که یک دستتان دور کمر یک دختر
و دست دیگرتان دور کمر یک دختر دیگر است
که از قضا هر دو دوست یکدیگرند؛
شما به طور فنی بین آن دو قرار گرفته اید!

ملتفت هستید منظورم را که؟!

1485 - Time Vs. Talent

Beauty is also a form of talent!
That's why,
and while it is a gift,
one can not keep it to herself,
and only benefit from reminding it to yourself.

Beauty shall be shared with the world
like all the other gifts,
to inspire people,
for it to be appreciated,
otherwise,
it's just another talent, gone wasted.

***

You know better,
we all race against time.
and everything will eventually decay.
 
زیبایی هم نوعی استعداد است!

به همین دلیل،
و به خاطر استعداد بودنش است که
نمی شود آن را برای خود نگه داشت
و تنها از یادآوری کردن آن به خود بهره برد.

زیبایی را باید به مانند دیگر استعدادها
با دنیا قسمت کرد،
و دیگران را تحت تاثیر قرار داد،
تا قدرش دانسته شده حقش ادا شود،
در غیر این صورت
تنها استعدادی است که به هدر رفته است.

 ***

خودت خوب می دانی
ما در برابر زمان زندگی می کنیم.
و همه چیز در آخر رو به زوال می رود.

1484 - Simply Said

There are a lot of reasons,
why generally
I prefer companionship with an American woman rather than Iranian, for instance.

One of the main reasons is that:

Compliment an American woman's breasts,
Although there is always a bit of undeniable feeling of shame,
she is going to like it,
and even you can tell it has add more to her confidence,
And you have even liked it!

And now go ahead
and compliment an Iranian girl's Breasts,
Even if you don't mention it in front of any other,
She will make you hate yourself for saying that!

True Story!
  
دلیل های زیادی دارد
اینکه من به طور کلی
مصاحبت با یک زن آمریکایی (به عنوان مثال) را به یک ایرانی ترجیح می دهم.

یکی از مهم ترین های آن ها اینست:

از ممه های یک زن آمریکایی تعریف کنید،
برخلاف مقدار حس شرمساری ای که - کم یا زیاد - وجود دارد و نمی شود کتمانش کرد،
او از این موضوع خوشش آمده،
و حتی می شود گفت به اعتماد به نفسش هم اضافه می شود،
و شما هم از این موضوع بدتان نمی آید!

و حال جلو رفته و
از ممه های یک دختر ایرانی تعریف کنید،
حتی اگر سخن شما در ملا عام و جلوی دیگران نباشد،
او چنان کاری خواهد کرد که از خودتان متنفر خواهید شد!

این داستان واقعی است!

1483 - Nocturne

I will fall in love,

Maybe another other time...
with some other person...
 
عاشق می شوم

شاید وقتی دیگر...
برای کسی دیگر...

Friday, April 26, 2013

1482 - of a heart (part 12)

1:50
just to know that
after all these years
you can still take a relationship like a man
and fall in love like a child
was something worth reminding!

Of course
We'll dig into that hole later,
Not now
Not for a while!
but still...
 
1:50 دقیقه بامداد
دانستن اینکه بعد از این همه سال
هنوز می توانی یک رابطه را مثل مرد گرفته
و مثل یک بچه عاشق بشی
چیزی بود که ارزش یادآوری را داشت!

البته
آن سوراخ را بعدا گود خواهیم کرد
نه حالا،
نه تا یک مدت مشخص!
اما با این وجود...

1481 - Happiest days of my life

The happiest day of my life was the day
I took the control of my life!

Suddenly, life, as we all define it,
was transformed to my own life!

I was taking the responsibility,
No more excuses!

I had no one to lean on,
That was self confidence!

I had no one to rely on,
That was independence!

I had no one to blame,
That was...

Everything was there If I wanted it,
I just had to want it!

And I would go,
Find my own way through obstacles to get it.

***

and since then...
I wake up every day
and I have a whole day to do some specific little things.

They don't seem to make a major change,
But when you look back at them after a while,
Every thing is different from the way it used to be!

And that's when you truly feel that you are alive!
 
شادترین روز زندگی من همان روزی بود
که کنترل زندگی ام را بدست گرفتم!

ناگهان، زندگی، همان طوری که همه معنی اش می کنیم،
تبدیل شد به زندگی مال خودم!

مسئولیتش را خودم قبول کرده بودم،
دیگر هیچ بهانه ای نبود!

کسی را نداشتم که به او تکیه کنم،
پس به اعتماد به نفس رسیدم!

کسی نبود که روش حساب باز کنم،
پس به استقلال رسیدم!

کسی نبود که  تا مقصرش بدانم،
پس رسیدم به...

همه چیز همان جایی بود که من می خواستم،
فقط لازم بود بخواهمش!

پس می رفتم تا
راهمو از بین تمام موانع پیدا کرده تا بدستش بیاورم.

***

و از آن موقع تا کنون...
هر روز بیدار می شوم
و یک روز کامل دارم برای پرداختن به مسائل کوچک مشخص.

به نظر نمی آید که آن ها تغییر بزرگی انجام بدهند
اما وقتی بعد از مدتی برمی گردی و به آن ها نگاه می کنی،
همه چیز متفاوت از شکلیست که بوده اند!

و آن دقیقا همان لحظه ای است که تو حقیقتا احساس می کنی زنده هستی

Wednesday, April 24, 2013

1480 - So called Educated Fool!

I have studied at university!

I have academic skills!

I have studied 4 years and a half at university,
and I know pretty well,
what system is,
What's future like, and who it belongs to,
I know who are my colleagues tomorrow and
eventually how the future of me and my children are like,
and among whom it is going to shape!

I have a degree in:
"If you think, patience and endurance is only limited to only this 4.5 years, you're blind!"
with the highest grade!

Also my thesis' subject was:

"So many times, going the other way, known as  going astray,
not only is not necessarily a mistake,
but it's a vital choice to make!"
Which although brought up a lot of controversy,
but in reality it totally, strongly proved itself!

***

I have educated in University!
I have academic skills,
I am schooled,
You know...
I have truly educated,
Once for all!
  
من در دانشگاه درس خوانده ام!

من یک آدم تحصیل کرده ام!

من چهار سال و نیم در دانشگاه تحصیل کرده ام،
و خیلی خوب می دانم
سیستم چیست،
آینده چگونه و از آن کیست،
همکاران آیندهء من کیست اند و
نتیجتا جامعهء فردا چگونه است،
و آیندهء من و بچه های من چطور است
و در کنار چه کسانی قرار است شکل بگیرد!

من دارای مدرک:
"اگر فکر می کنی، صبر و تحمل تنها مال این 4 سال و خورده ای خواهد بود، کور خوانده ای!"
با رتبهء ممتاز می باشم!

موضوع تز من هم این بود:

"خیلی وقت ها راه مخالف رفتن، معروف به بیراهه زدن،
لزوما نه تنها یک اشتباه نیست،
بلکه یک امر حیاتیه!"
که گرچه باعث بحث و جدل های زیادی شد،
اما در عالم واقعیت حقیقت و درستی خود را قویا اثبات کرد!

***

من در دانشگاه درس خوانده ام!
من تحصیل کرده ام،
من یک فرد تحصیل کرده ام.
می دانی...
من واقعا تحصیل کردم
یک بار برای همیشه.

1479 - Rebel's life lasting Marathon

I think I should be more careful
when expressing feelings and thoughts,
since they come from not the bottom of my heart anymore,
but the heart of my bones.

Thus, they hurt those who can't keep up with them,
and make those who understand speechless, therefor looking dull,
and eventually distant.

***

I got loose from leash long time ago,
I am running as fast as I can
to satisfy my soul's desire to feel absolute freedom,
And there is thought of slowing down.
    
فکر کنم باید در بیان احساسات و افکارم
با احتیاط بیشتری عمل کنم،
از آن جا که آن ها نه از ته قلبم،
بلکه از قلب استخوانم نشات می گیرند.

آن ها در نتیجه تمام کسانی را که نمی توانند
خودشان را با آن ها تطبیق دهند آزار داده،
و تمام کسانی که آن ها را می فهمند را گنگ، مات و در نتیجه در نظرها احمق،
و در نهایت دور می کند.

***

من خیلی وقت پیش قلاده پاره کردم،
و همان قدر سریع می دوم
که بتوانم میل روحم به احساس کردن آزادی مطلق را راضی کنم!
و مسلما هیچ خیالی نسبت به کم کردن سرعت در سرم وجود ندارد.

1478 - Problematique

The problem is not the problematic quality of the problems.
The problem is your reactions toward problems.
  
مشکل، مشکل بودن مشکلات نیست.
مشکل واکنش شما در برابر مشکلات است!

1477 - and you thought you can talk about reality?

There was a writing on a bars wall saying:

Reality, is an illusion,
created by lack of alcohol.
    
روی سر در یه بار نوشته بود:

حقیقت، توهمی است
که در اثر نبود الکل بوجود می آید!

1476 - Fundamentalism

Some people are born Iranian.
They can't be changed.

Some others are just happened to be Iranian.
They can be all that amazes Iranians.
  
بعضی ها ایرانی به دنیا میان،
چیزی نمی تونه اون هارو عوض کنه.

بعضی های دیگه تنها اتفاقی ایرانی شده اند،
آن ها می تونن تمام آن چیزی بشن که ایرانی ها رو شگفت زده می کنن.

Tuesday, April 23, 2013

1475 - Dark Rooms

می دونید من کلا موزیک های روز ایرانی رو دنبال نمی کنم
اما یه چیزایی هست در مورد آهنگ
سیگار صورتی زد بازی
که دی جی تازه کار توقع نداره پلی که بشه
همه تو پارتی حسابی باهاش حال کنن!

روایت موزون داستان های قدیمی همیشگی،
رازهای ناگفتنی، زخم های کهنه و ناپوشاندنی،
که هیچ کس در مواجهه با آدم های تازه رو نمیکنه،
یا اگر تابلو شه به رو نمیاره،
ولی گفته می شه لابلای خط های توی آهنگ،
همه هم خوب می دونن،
چون همشون
یه جوری قوانین نانوشتهء رابطه های سگی این روزای این گوشهء دنیان،
که انگاری می خوان پنهان بشن
پشت لبخند های زورکی ای
که صرفا یا مشروب شاید با انقباض دادن لپ ها بوجود آورده
یا دو تا پک از یه رول وید که همین الان یکی از جلوی چشمای تو رد داد
واسه یکی اون طرف تر و هر کی که این وسط حال کنه یکی دو پک بدزده.

باز هم
بازی درآوردن لمس دستای سرد و متزلزلی که
توی دستای تو می خواد جا پیدا کنه
یا با سر خوردن روی رون های تو
اعلام سرسپردگی کنه
پر از تنش
پر از خواهش
عرق کرده
با گرمی هوای روزهای تابستون
و تن های رقصنده
سعی می کنن ادعا کنن گرم گرمند
زنده هستند و آتیش می زنند...

یا دل داغون یکی از همین دخترایی که
یکی دو ساعت دیگه
دم صبح که شد
هر چی بهشون بگی موافقت می کنن
کفشاشو در آورده
پابرهنه و بی پروا باهات می رقصه
تهییج شده
و فقط می خواد لبخند بزنه
یه پسر مو فرفری قد بلندو دیده
و شاید
شاید!
می خواد یه سری چیزارو
حتی واسه یه شب هم که شده
با یه سری چیزای دیگه فراموش کنه.

چیزهایی به تاریکی فضای خونه،
چیزهایی که شاید دی جی،
اونقدر سرش به میکس کردن
یک آهنگ تو گام دو مینور
با یکی دیگه تو تمپوی 128 گرم بود
که ندید و نفهمید.

پی نوشت: این نوشته مال تابستون پارساله.

1474 - I am proud of whatever I do

If you're ashamed of expressing your real desires,
Then You should be ashamed of being a human being.
 
اگر از ابراز امیال حقیقی تان خجالت می کشید
بهتر است از بشر بودن خود هم خجالت بکشید!

1473 - To change a man

Changing a man,
is only possible
when he's a kid
in diapers!

Never forget that!
  
عوض کردن یک مرد
تنها در زمان بچگی
و آن هم وقتی که هنوز قنداق پاشه
ممکنه!

یادت نره!

1472 - Soothe My Soul

Who said I was looking for peace?
Avoiding life, only causes chaos,
I chose chaos!

Ask my parents,
My lovers,
My close friends...
and everyone who knows me,
or at least think they do.
   
 اصلا کی گفت من بدنبال صلح و آرامش بودم؟
اجتناب کردن از زندگی، تنها باعث هرج و مرج میشه،
و من هرج و مرج را انتخاب کردم!

از پدرومادرم بپرسید،
از معشوقه هایم،
از دوستان نزدیکم...
و از تمام کسانی که من را می شناسند
یا حداقل این طور فکر می کنند.

Sunday, April 21, 2013

1471 - Capacity

After each success,
there is a dangerous gap,
that if you pass that gap successfully,
you have achieved the eligibility to gain a much bigger success...
   
بعد از هر موفقیت
شکافی است خطرناک،
که اگر از آن به موفقیت عبور کنی
شایستگی رسیدن به موفقیتی به مراتب بزرگتر را دارا شده ای...

1470 - What's your version of the story?

Do not ignore the Devil! He tells a side of the story!
 
شیطان را نادیده نگیرید! او هم بعدی از قضیه را بازگو می کند!

1469 - Home

ought to
leave the place where you are tolerated,
to the place where they celebrate your being.

There is a place for any one in this world.
    
باید،
باید از جایی که تو را تحمل می کنند رفت
و رسید به جایی که حضور تو را جشن می گیرند.

در این دنیا برای هر کسی جایی هست.

1468 - Compassion

The best thing people can do for you is
act sympathetic toward you.

But we need to take action,
Not having someone reminding us the empty half of the glass,
and mourning it.
  
بهترین کاری که آدم ها می توانند برای تو انجام دهند
همدرد شدن شان با توست.

اما ما نیاز به فعالیت داریم،
نه کسی که نیمهء خالی لیوان را مدام به یادمان بیاورد
و ماتم بگیرد!

1467 - In Memoriam

She did what meant to her as
offering him the world,
He thanked and said he had her own!
 
آن زن کاری کرد که در نظر خودش
به معنی پیشنهاد دادن دنیا به آن مرد بود،
آن مرد از او تشکر کرد و گفت که دنیای خودش را دارد!

Thursday, April 18, 2013

1466 - 2 more horrible days past

It's Good to be alive!
When you wake up from your sleep
and see you are alive!

Specially when there are a lots of thing
left to do and be taken care of!

It's good to be alive!

Waking up in the morning
and seeing you made it alive another day,
and you have another day to live like
Today is not your day to die!

Life is good!
Specially where there are a lot of things left
to do,
things that if they do not get you killed,
they will make you stronger!
 
زنده بودن دلچسب است!
وقتی از خواب بلند می شوی
و می بینی زنده ای!

خصوصا وقتی هنوز کارهای زیادی
برای انجام دادن مانده است!

زنده بودن دلچسب است!

اینکه صبح بلند شوی
و ببینی یک روز دیگر زنده مانده ای
و یک روز دیگر باید طوری زندگی کنی که
انگار امروز روز تو برای مردن نیست!

زندگی دلچسب است!
خصوصا اینکه هنوز کارهای زیادی مانده است
برای انجام دادن
کارهایی که اگر تو را به کشتن ندهد،
قوی تر ات خواهد کرد!

Wednesday, April 17, 2013

1465 - Saravan


صحبت های فرماندار سیستان و بلوچستان 30 دقیقه بعد از زلزله در شبکهء خبر در نوع خود جالب بود:
عرض سلام به مردم و مجری شبکهء خبر و تشکر از اینکه اخبار (هنوز هیچی  منتشر نشده!) رو به سرعت و به این دقت به سمع و نظر مردم می رسانید. (در حالت کش داده و اسلو موشن حدود 2 دقیقه)
بنده در فلان جا در حال خدمت رسانی به مردم بودیم و سپس عازم فلان جا برای خدمت بودیم که در ساعت 15:14 دقیقه زلزله به وقوع پیوست و خود بنده هم آن را احساس کردم! (نه بابا!)

مجری: خب از وضعیت سراوان و مناطق زلزله زده چی می تونید به بینندگان بگید؟
هنوز هیچ گزارش موثقی نرسیده و به محض اینکه گزارشات منتشر شد با شما و هم وطنان در میان خواهیم گذاشت!
مجری: بله حتما با ما تماس بگیرید! ما هم سعی می کنیم با شما ارتباط برقرار کنیم. (1 دقیقه) مجموعا 3-4 دقیقه!

چند دقیقه بعد معاون لرزه نگاری کشور یا سیستان و بلوچستان نمی دونم 15 دقیقه در مورد زلزله گزارش مفصلی داد از زلزله، شکل و قدرتش، تاریخچه اش و مقایسه اش با زلزله های قبل و تخمین های اولیه در مورد میزان خسارت و... که می توانست یکی از گزارش های رسیده بر روی میز فرماندار بی مصرف، بوده باشد تا بتواند چکیده ای از آن را اعلام کند!

اما تمام حرف های او پر بود از تملق، تظاهر،  نشان از بی کفایتی و بی اطلاعی او در تلویزیون بین المللی بود!

1464 - Keeping my shoes put, This is no hollow ground

If I was as bitter as you,
Believe me, I would definitely be a part of this land's reality and future!
 
من هم اگر به تلخی شما بودم،
باور کنید حتما جزئی از حقیقت و آیندهء این سرزمین می شدم.

Sunday, April 14, 2013

1463 - four Corners of my mind

The More I learn,
The more I feel ignorant.

Basically I should be proud of this feeling,
but It is not like this.

Ignorance is truly hurtful.

If it doesn't hurt you,
it tortures those around you.
  
هر چه بیشتر یاد می گیرم،
بیشتر احساس نادانی می کنم.

قاعدتا باید به این حس افتخار کنم
اما ابدا اینگونه نیست.

نادانی واقعا آزار دهنده است.

اگر تو را آزار ندهد،
اطرافیانت را دغ مرگ می کند.

Saturday, April 13, 2013

1462 - Welcome to my world

I'm even sick and tired of being understood.

Let alone watching them acting like they understand.
   
من از فهمیده شدن هم بیزار شده ام.

چه برسد به اینکه بخواهم ادای درک کردن در آوردنشان را ببینم.

1461 - Delta

Sometimes my insurrection outbursts,
Tolerance of self gets totally out of my control.

It's like two souls to a person
If one adapts to something,
Some soul from the inside doesn't ever!
    
گاهی سرکشی هایم فوران می کند،
تحمل خودم هم به کلی از دست خودم خارج می شود.

مثل دو روح است برای یک فرد؛
اگر یکی خود را به چیزی وفق دهد،
روح دیگری از درون هیچ وقت پیروی نمی کند!

1460 - Soothe My soul

Please be lucky,
And do not get hurt from me.
   
لطفا خوش شانس باش
و از سوی من آسیب نبین.

1459 - Wrecked Train

Fix me.
   
من را تعمیر کن.

1458 - Lady in White

I'm scared of a day,
when I needed someone to see the greatness within me,
and these few loving women are not around.

***

There is always an expiry date to any relationships,
I claim Death to be the end of our relationships.
  
از آن روزی می ترسم،
که نیاز به کسی دارم که بزرگی های درون من را ببیند.
و هیچ کدام از این چند زنی که به من عشق می ورزند را در اطرافم نیابم.

***

هر رابطه ای تاریخ مصرفی دارد،
می خواهم تاریخ مرگ یکی، تاریخ مصرف این رابطه ها باشد.

Friday, April 12, 2013

1457 - A Blossom Fell

In every man's life,
there have always been old small messages
which contained love and affection from women
that he didn't realize it right then
or simply didn't want to!
  
در زندگی هر مردی،
پیغام های قدیمی کوتاهی بوده اند حاوی عشق،
از یک زن،
که او در آن لحظه به آن پی نبرده
یا خیلی ساده: نمی خواسته که پی ببرد!

1456 - So Full Of Shit!

فکر کردم این موضوع قبلا پست شده است:


این ملت رقت انگیز
پر کرده اند که:

اعراب به ما اموختند بجای خوراک بگوییم غذا,که خود به ادرار شتر میگویند
برای شمارش خودمان بجای تن از نفر که برای شتر بکارمیبرند استفاده کنیم
بجای واق واق سگ بگوییم پارس که نام اولیه سرزمینمان است
اینکه بگوییم شاهنامه آخرش خوشست چون آخرشاهنامه ایرانیان ازاعراب شکست میخورند
آیا وقتش نرسیده فرهنگ ریشه ای خودرا ازاینهمه ناآگاهی رها کنیم
بخاطر ایرانی بودنت برای ایرانی بفرست


نمونه ای از مطالبی که ایرانیان در فضای مجازی شر می کنند.

من متخصص زبان عربی نیستم اما می توان کلمهء "غذا" را در مترجم گوگل از عربی ترجمه کرد به انگلیسی، و چون یک کلمه است در ترجمهء آن تردیدی باقی نمی ماند. نتیجهء آن را به عهدهء خودتان می گذارم. باشد که قبل از دهن وا کردن، ادعا کردن یا به اشتراک گذاشتن کمی تامل کردن، فکر یا تحقیق کردن یاد بگیرید!

بسی جای خنده دارد، شما ایرانیانی که ادعا می کنید عرب ها "پ" را نمی توانند تلفظ کنند، به شما یاد داده اند به جای واق واق سگ به اسم سرزمینتان را بگویید: پـ ... پـــ ... پـــــــارس!!

شاهنامه را هم خودتان بروید سرچ کنید! استادان ادبیاتی هستند که در مورد این موضوع چیزها نوشته اند! فقط خفه شید!

وطن پرستی تاریخی شما، همیشه مقداری عرب ستیزی و بعضا اسلام ستیزی همراه است. موضوع خیلی جالب می شود وقتی نه تنها خود سگ بلکه حتی صدای "سگ" هم برای شما توهین آمیز است! از این موجودات دوست داشتنی بیزارید، آن ها را سنگ می زنید و یا آن ها را می کشید. در حالی که در خیلی از کشور های دنیا حتی عربی، موجوداتی مثل سگ و گربه را عشق می ورزند و از آن ها همراهانی فوق العاده برای خانواده ساخته اند. (چیزی که در کتاب های تعلیمات دینی به ما گفته شده است، با این حال در کشورهای عربی هم با سگ اینطور رفتار نمی کنند، سرشماری و کد گذاری شده اند.)

فرهنگ ریشه ای تان، را باید از ریشه زد. مزخرفات و نوشته های نفرت انگیز از ذهن های بیمار و روان پریشی که برای شما "آگاهی" است.
پس این را به خاطر ایرانی بودنتان توی صورتتان می زنم.

تمام عمرم ایرانی ها را دیده ام که علت تمام بدبختی های خودشان را دیگران می دانند، انگلیسی ها، آمریکایی ها، روس ها، و مهم تر از همه اعراب. شما ایرانیان اسلام ستیزی که ادعا می کنید بدبختی های شما از آمدن اسلام به ایران شروع شد، حال یک نگاهی به اعتقادات و مراسم اسلامی مذهبی در کشور خودتان و اعراب بیاندازید! محرم و صفری که از آن بیزارید و به اعراب نسبت می دهید را در کشورهای امارات و عربستان ندیدم. امام زاده و دخیل بستن در هیچ یک از آن کشور ها ندیدم. شاید بگویید تفاوت در مذهب شیعه و سنی است که درست است اما با این حال حتی سوگواری در سالگرد وفات پیامبر اسلام را در آن کشور ها نه تنها ندیدم بلکه در آن روز کنسرت هم رفته ام!

حتی نوع پوشش اسلامی زنان ایرانی، در تمام کشور های منطقه منحصر به فرد و قابل تشخیص است!

شما، اعتقادات تان و افکارتان هنوز در سنت های چند صد ساله تان پیش دست و پا می زند، شما حتی حق ندارید برایش تاریخ تعیین کنید: 1400 سال پیش! شما همیشه همین بوده اید! امثال شما، ریاکاران مثل شما زمان حافظ هم بوده اند! تا این کشور بوده، همین بوده! تاریخی ندارد! از قضا تاریخ انقضا هم ندارد! والا شمایی که بدبختی هایتان را به عرب ها نسبت می دهید، چطور می شود تنها در چند دهه مثلا کشوری مثل امارات به چنین پیشرفتی می رسد؟

هیچ گاه نشنیدم یا نخواندم عربی که مزخرفاتی از این دست بسازد و مثلا در مورد ایرانی ها حرف در بیاورد که آن ها با گذاشتن نام "تازی" بر روی نژادی از سگ، این حیوان کثیف (!) به ما توهین می کنند!

در کشورهای عربی، آنقدر تحقیر نشده ام که در سرزمینی که به من نسبت می دهند. گرچه یک بار به خاطر بازرسی بدنی به خاطر دراگ تا شورت برهنه ام کردند، گرچه به هیپی های لعنتی شبیهم اما مسلما عصبانی شدم، اما در مقابل تمام توهین هایی که هر روزه به من و انسان بودن و شعورم در این سرزمین لعنتی می شود قابل مقایسه نیست! در برخورد با اعراب با احترام و خوش رویی با من رفتار شده است و در صورت احترام به خودشان و سرزمینشان، من هم مورد احترام بوده ام و دوستان عرب خودم را از سرزمین های مختلف دارم که هم صحبت بودن با هیچ کدامشان را با افراد رقت انگیزی چون شما عوض نمی کنم. که همهء صحبت هایتان ناله است و سیاهی روزگارتان و روح تان و شایستگی تان! شدیدا مسری هستید و واگیر دار، که وادار می کنید فاصله ام را با شما حفظ کنم.
بروید و بگویید فلانی می خواهد با طفره رفتن از بقیه خاص باشد! بله! من عمرا بخواهم جزئی از شما باشم!

تمام حرف های شما از بزرگی خودتان و فرهنگ تان صرفا ادعاست و هر چقدر چشم می چرخانم نشانی از آن را در اطرافم نمی بینم. به 2500 سال پیش می بالید که هیچ کدام نقشی در آن نداشته اید هیچ، در تخریب آثارش هم پر نقش هستید! چه عمدا چه از روی سکوت و چه حتی از روی خاموشی و بی تفاوتی عملی! تمام تقصیراتتان را به 1400 سال پیش می اندازید و موضوعات را اینطور توجیه می کنید.

در دورانی زندگی می کنید و در کنار هم جامعه ای ساخته اید که اگر شاعرانی از چند صد سال پیش چون حافظ، خیام مولوی و... درش آن شعر ها را می گفتند الان یا شما آن ها را مبتذل و کافر می خواندید با رگ های کلفت خیلی ها به جرم توهین و تشویش اذهان عمومی اعدام می شدند!

در صده های گذشته در زمان حافظ، خیام، نظامی و... غنی ترین اشعار شاعرانه و عاشقانه را داشته اید اما امروز در عصر تکنولوژی و اینترنت شما نمی توانید از عشق صحبت کنید، یا آن را درک کنید، با آن رسما بیگانه اید! اینترنت و  فیس بوک را عمدتا پر کرده اید از مزخرفاتی اینقدر دروغ و بی ارزش! حال اینکه تعداد پست هایی که افراد خارجی در مقابل شما از اشعار مولانا جلال الدین رومی به انگلیسی شر می کنند بیشمار به 0 است! شما از چنین مفاخری فقط مختصات جغرافیایی وجود شان می بالید، وقتی لذت و استفاده اش برای دیگران است!

اصلا بیخیال!
وقت خودم را دارم تلف می کنم
بروید به کارتان برسید، لوگوی پپسی یا هر عکس دیگری را در ماه تماشا کنید!

1455 - Jazzy Afternoon

Trust your man's hands
when he circles them around your waist
Trust his hands
when in his arms, they go down in your back pockets
and he keep them there halted;
Not only his hands,
but also you, your breathe, and so many others, even time...
  
به دستان مرد ات اعتماد کن
وقتي از پشت بدور كمرت حلقه میشه
به دستانش اعتماد كن
وقتي توي بغلش، وارد جيب های پشت شلوارت مي كنه
و همونجا نگه مي داره؛
نه تنها دستاش،
بلکه تو و نفست و خیلی چیزهای دیگه حتی زمانو...

1454 - Streets of love

Having English knowledge is one thing,
being able to make a connection or contact is another thing.
But making sense to a native English speaker is the whole deal!

Oh Yeah!
Of course I've been there!
I do think twice personally
before flirting
or making a joke!

It's not a very nice feeling,
but in the end, it brings success and makes you a lovable person!
  
سواد انگلیسی داشتن یه چیز
توانایی برقراری ارتباط باهاش چیز بعدش،
برای مخاطب انگلیسی زبان معنی دار صحبت کردن هم ته چیز!

اوه بله!
مسلما تمام این مراحل سرمون اومده،
نشون به اون نشون که
قبل از لاس زدن و مخ تیلیت کردن
یا جک گفتن و بامزه بازی درآوردن
دوبار فکر می کنیم!

چندان حس خوبی هم نیست،
اما موفق است و همیشه تو رو یه موجود خواستنی می کنه!

1453 - To be Treated Right

I'm a slave to that blonde woman
who gave me water one night
fed me with bread
gave me a bed
loved me
and I loved her back
and the day after,
free of love and affection and relationship,
or even a tad of patriotism,
without any feeling of leaving some part of her in me,
without saying a word to me in my mother tongue,
she let me go free
to continue my journey in a new day.

You know,
These days, not every one
understands an exhausted rebel man in khaki pants.
  
بردهء آن زن مو بلوندم
که شبی مرا آب داد
نان داد
جای خواب داد
و به من عشق ورزید
و به او عشق ورزیدم
و فردایش
فراغ از عشق و رابطه،
یا وطن پرستی،
بدون اینکه ذره ای حس کند
تیکه ای از وجودش را در من گذاشته
بدون اینکه کلمه ای به زبان مادری من به زبان بیاورد
مرا آزاد کرد
تا بتوانم روزی دیگر به راهم ادامه دهم.

می دانی،
این روزها هر کسی
یک یاغی خسته با شلوار های خاکی را درک نمی کند.

Thursday, April 11, 2013

1452 - Old time Blues

One can't change the world,
but changing one's life, is changing a whole world.
  
یک نفر دنیا رو نمیتونه عوض کنه،
اما عضو کردن دنیای یک نفر، خود عوض کردن یک دنیاس.

Tuesday, April 09, 2013

1451 - A Man With a naked Smile

There are times when
You are lost,
You are worried,
but then...
A clue is found,
And You smile.
  
یه وقت هایی هست
که گم میشی،
نگران میشی،
اما بعد...
یک راه حل پیدا میشه
و تو لبخند می زنی.
  
There come times when
You get laughed at,
You get teased,
You probably get hurt,
but after a while,
You smile!
  
یه وقت هایی میاد که
بهت می خندند،
مسخره ات می کنند،
احتمال زیاد آزرده میشی
اما بعد از چندی،
تو لبخند می زنی.
  
Later on
At some point,
You get intimidated this time
You get threatened.
It feels irritating
but then they all look desperate,
So you smile!
  
بعد از آن،
در نقطهء خاصی
آدم ها این بار به تو تشر می زنند،
می ترسانند ات،
باعث رنج و خشم تو می شوند
اما بعد می بینی آن فشار ها از سر ناامیدی است،
در نتیجه تو لبخند می زنی!
  
There comes the time,
When they can not stop you
Neither can deny your abilities,
So this time
they come to you with inevitable acceptance.
And you smile!
  
آن زمان بالاخره فرا می رسد
وقتی که نه می توانند تو را متوقف
و نه توانایی های تو را انکار کنند،
پس این بار
آن ها به سمت تو می آیند و از روی ناچاری قبولت می کنند،
و تو لبخند می زنی!
  
You keep trying,
pushing forward,
Walk the direction you chose,
you go through pains,
obstacles, scarcities,
and eventually overcome them,
Day by day You get closer a closer to the final success
You are inches away from laughing back at them
the final move is coming nearer
You can actually see it coming,
And you smile.
  
تو همچنان سعی می کنی،
و به جلو هل می دهی،
به مسیری که انتخاب کرده ای بیشتر قدم می گذاری،
درد ها می کشی،
به موانع بر می خوری، به کمبود ها می رسی،
و در آخر یکی یکی بر همهء آن ها پیروز می شوی،
روز به روز بیشتر و بیشتر به موفقیت اصلی نزدیک می شوی
و تو حالا تنها چند متر با خندیدن به آن ها فاصله داری
آن لحظهء آخر همچنان به تو نزدیک تر می شود،
حال دیگر آن را می توانی ببینی،
و تو لبخند می زنی.
  
And finally one day,
that very moment you have fought and waited for arrives,
When you can laugh back at them, so satisfyingly loud.
And you look at them...

You just look at them...

You don't laugh at them.
You just smile!
  
و بالاخره یک روز،
آن لحظه ای که منتظرش بودی و به خاطرش جنگیدی فرا می رسد،
لحظه ای که حالا تو می توانی به آن ها بخندی، آنقدر بلند که راضی ات می کند!
تو به آن ها نگاه می کنی...

تو فقط به آن ها نگاه می کنی...

تو به آن ها نمی خندی.
فقط لبخند می زنی!

1450 - Soil

And Iranian created
Act of god,
God's will,
fate,
Destiny,
USA or Britain,
Russia or China,
Arabs or Mongols,
This and that,
and in a word; everyone and everything,
to justify their stupidity and irresponsibility
through years and history!

***

Confessing mistakes,
-even to one's self-
demands courage!

Those do not have courage,
will always find a philosophy to justify them!
 
و ایرانیان خلق کردند،
خواست خدا را،
قسمت را،
تقدیر را،
سرنوشت را،
آمریکا و انگلیس را،
روسیه و چین را،
اعراب و مغول را،
این و آن را،
و در یک کلام؛ همه را،
برای توجیه حماقت ها و بی مسئولیتی هایشان
در طول سال ها و تاریخ!

***

اعتراف به اشتباه،
-حتی به خود-
شجاعت می خواهد!

آن ها که جرات ندارند،
همیشه فلسفه ای برای توجیه کردن پیدا می کنند!

1449 - Friends?

How many friends would you lose,
If I tell you
Reject those who share their misery
and not their happiness with you?
  
چند تا از دوستانتان را از دست می دهید
اگر به شما بگویم
کسی که بدبختی هایش را بازگو
و شادی هایش را پنهان می کند را رد کن؟

1448 - I drink alone

Hafiz!

One should be an idiot,
to trust bungs even,
these days, these time!
 
حافظا!

آدم صرفا باید یک احمق باشد
که این روزها، در این روزگار
به ساقی هم اعتماد کند!

1447 - Animals

Each pain that is applied to me,
is one's style,
the source of the other's publicity,
and all you can hear from surrounding people's mouth.

Screw them all!
Not just them,
I even refuse to hurt!
 
هر دردی که بر من می رود،
سلیقهء یکی،
خوراک تبلیغات دیگری،
و تمام کلام همگان است.

گور پدرانشان!
نه تنها از همه شان،
بلکه من از درد کشیدن هم امتناع می کنم!

Monday, April 08, 2013

1446 - Having Set Myself Free

Freedom is a right you don't ever get, anywhere,
But a feeling that can never be taken away from you!
   
آزادی حقی است که تو هیچ وقت، هیچ جا، بدست نخواهی آورد
بلکه احساسی است که هیچ وقت نخواهند توانست که از تو بگیرند!

1445 - Black Leather

My problem with people is not that they don't understand me,
It's the fact that they don't think such could exist!
And if It does, it's wrong,
or it shouldn't be!
 
مشکل من با آدم ها در این نیست که آن ها من را نمی فهمند،
مشکل این حقیقت است که آن ها به فکرشان هم خطور نمی کند یک چنین آدمی وجود داشته باشد!
و اگر دارد اشتباه است
یا نباید وجود داشته باشد!

1444 - Slashin'

Mind your own illusions!
 
سرتان به توهمات خودتان باشد!

1443 - Timeless Minds

We grown ups,
are the same old children in mature bodies.

Unless we act otherwise!
 
ما بزرگسال ها،
همان بچه ها در بدن های به بلوغ رسیده هستیم.

مگر اینکه خلافش رفتار کنیم!

Friday, April 05, 2013

1442 - Rough? Piss Ough!

It's such a shame, that It's hard to find someone who could play it as rough as me.

In the language of bodies,
Rough is defined as the ultimate degree of softness.
But still people tend to think they are the opposite.

Haven't they ever wanted to be touched and be touching someone badly?
  
باعث تاسف است که پیدا کردن فردی که بتواند به خشونت من بازی کند این قدر سخت شده است.

در زبان بدن ها،
خشن، معنی می شود به حد اعلای نرمی،
اما آدم ها تمایل دارند فکر کنند آن ها متضادند.

آیا تا به حال به شدت خواستار لمس کردن و لمس شدن نبوده اند؟

1441 - been down, up, up and down again

You know,
Almost everything loses it's importance
and you can't be more careless about everyday routine,
when you are stuck with having the most basic factor of existence:
Freedom.

***

I go careless,
Cold and unfriendly,
thoughtful of the reasons why,
This is still what I get.

That's when her voice echoes in my mind,
When she said to me two years ago:
"Why do you have to go back?... No, Seriously! Why..."

Her famous last words,
A question I still have no answer for whatsoever,
And I actually never saw her afterward...

Foreigners can't understand the situation of ours,
It's not like we can travel around the world easily,
But still, they have a point.
  
می دونی،
تقریبا همه چیز اهمیت خودش رو از دست میده
و تو بیشتر از این نمی تونی بی اهمیت بشی به روتین های روزمره،
وقتی هنوز گیر ساده ترین فاکتور بودن هستی:
آزادی.

***

من میرم بی اهمیت میشم،
سرد و غیر دوستانه،
در فکر علت این موضوع که چرا
این، تمام آن چیزی است که من بدست می آورم.

همین موقع است که صدای او در ذهن من اکو می شود
وقتی دو سال پیش در اون لحظه به من گفت:
"چرا باید برگردی؟... نه جدی دارم می گم! اصلا چرا باید برگردی؟"

آخرین حرف های معروف اش،
سوالی که هنوز جوابی درست برای آن ندارم،
و من هم او را از آن موقع به بعد ندیدم...

این خارجی ها موقعیت ما را نمی فهمند،
این طور نیست که آدم پک کند و برود دنیا را بچرخد،
اما با این وجود، حرف هایشان نکتهء جالبی دارد.

1440 - Hit the road

You know,
Sometimes when questions like:
"Where Are we going?" or "Where are we?" pop,
It's easier to be no particular answer, there!

That's when all you need is a little security.
That's all... a little security.
a little companionship
which With there would come a bit of trust,
And then you won't need to worry about anything at all anymore!
 
می دونی،
یه وقت هایی خیلی راحت تره
که سوال هایی چون
"داریم کجا میریم؟"
یا "ما الان کجا هستیم؟"
واقعا جواب خاصی نداشته باشند!

اون وقته که تنها چیزی که نیاز داری، کمی احساس امنیته،
فقط همین... کمی امنیت.
کمی همراهی،
که با اون مقداری اعتماد میاد،
و تو دیگه مجبور نیستی هیچ وقت نگران چیزی باشی! ابدا هیچ چــــیز!

Thursday, April 04, 2013

1439 - Kvinnan

You know,
That's the woman you would like to take your chances on with,
When after tasting the Gin With Tonic
you poured for her in Iranian style*,
She says to you:
"Umm... Are you trying to make me drunk?"

* Iranian style is while you pour a little Tonic, and fill the cup with Gin.
  
می دانید،
آن همان زنی است که شما می خواهید امتحان کنید،
وقتی بعد از مزه کردن جین با تونیکی
که شما برایش به سبک ایرانی* ریخته اید،
بر می گردد و به شما می گوید:
"اوم... می خواهی من رو مست ام کنی؟"

*مشروب ریختن به سبک ایرانی
وقتی است که شما برعکس مقداری تونیک می ریزید و بقیهء لیوان را با جین پر می کنید.

1438 - Narcissistic, arrogant, etc.

Whatever you say!

I never forget myself:
for putting myself in difficult times,
for being there for me in difficult times
and
being the only help in difficult times!
 
من هیچ وقت خودم را فراموش نمی کنم
برای قرار دادن خودم در موقعیت های سخت،
و در کنار خودم بودن در زمان سختی ها
و
تنها یار در دشواری ها!

1437 - Toys

Maybe I enjoy mindfucking girls I don't see anything in them.
Those who are too blind or stupid to see and believe my disinterest.

Maybe I didn't know it and it was true!

But...
I never said I was into girls like her.

I never acted like a man, whom sex can make him a leashed dog, toward them!

All I'm sure of is that I was normal and weird,
that I was honest and secretive,
And I really don't need to be known to myself!
I know better than anyone of what's in there and how it likes to act!
   
شاید من از نمودن مغز دخترانی که در آن ها چیزی نمی بینم لذت می برم.
آنها که کور و احمق تر از آنند که بی علاقگی من را ببینند و باور کنند.

شاید من این موضوع را نمی دانستم و حقیقت داشته است!

اما...
من هیچ وقت نگفتم به دخترانی شبیه آنها  علاقه مندم.

در برابر آنها هیچ وقت مثل مردی رفتار نکردم که سکس می تواند او را سگ قلاده شده کند.

تمام آنچه مطمئنم این است که نرمال بودم و عجیب،
بی غل و غش بودم و مرموز،
و اینکه نیاز ندارم که به خودم شناسانده شوم!
من بهتر از هر کسی می دانم چه حسی آنجاست و چطور دوست دارد رفتار کند!

1436 - SKillS

Followers such slaves,
and rebels so liberated...
   
پیروان چه اسیر،
و یاغیان چه آزاد...

1435 - Die

What's the point of failure,
if you don't learn your lesson?
 
چه فایده دارد شکست خوردن،
اگر درسی که به تو داده را یاد نگرفته باشی؟

Wednesday, April 03, 2013

1434 - So fucking obedient

Obey the rule of disobedience!
It's So Fucking Sexy!
    
از قاعدهء نافرمانی، فرمانبرداری کنید!
لعنتی، جدا سکسی است!

1433 - C2 H5 OH YEAH!

In wine, there is wisdom,
In beer, there is freedom,
In water there is Bacteria!
 
در شراب، بصیرت،
در آبجو، آزادی،
و در آب، باکتری موجود می باشد!

1432 - Oscars

I think there are two types of audience to ceremonies like Oscars.

First those who are the slave to mainstream media and always go down the stream
to where it flows anyway.

second those who desperately seek an approval of the "judges of academies",
or better defined as "known better ones",
on their taste in movies! Just to feel their taste is Class A.
Different! Topped the normal, Exclusive!

If there's any other category please let me know
so we can have a beer.
 
به نظر من برنامه هایی مثل اسکار دو نوع مخاطب دارد.

اول آن ها که بندهء مدیای معمول اند و با جهت جوی غوطه ورند حال هر سمت که برود.

دوم گروهی که به شدت بدنبال تصدیق "داوران آکادمی"
یا همان "بهتر دانان" از فیلم های مورد علاقهء آنان هستند
تا احساس کنند علائق شان از بالاترین کلاس می آید.
متفاوت! بالاتر از حد معمول، منحصر بفرد!

اگر گروه دیگری هم وجود دارد لطفا من را در جریان بگذارید
بریم یه آبجو با هم بزنیم.

Tuesday, April 02, 2013

1431 - Waste

A Goal has to have a plan.

A Goal without a plan
will only remain as a wish.
 
هدف های زندگی باید برنامهء مشخص خود را داشته باشند!

هدف بدون برنامه
تنها در حد یک آرزو باقی خواهد ماند!

1430 - Appetite for dysfunction

Don't try to lead me!
Do not show me ways.

I have got my own!
 
سعی نکن من را رهبری کنی!
به من مسیر نشان نده.

من مسیرهای خودم را دارم!

1429 - Hellraiser

Censorship,
You must not have steak because apparently a child can not chew it.
  
سانسور،
تنها به این خاطر که یک بچه نمی تواند استیک را بجود، شما هم نمی توانید استیک بخورید!

1428 - Painkiller thinking

even if you can't change routines,
Create a memory
out of changing the order of things that happen!

For example,
You can go to a party
Go home,
and then go to bed.

Now how about
going to a party
going to bed,
and Then going home?!
 
حتی اگر نمی توانید روزمرگی ها را عوض کنید،
می توانید خاطره ای خلق کنید
از تغییر دادن ترتیب چیزهایی که باید اتفاق بیوفتند!

به عنوان مثال،
شما آخر هفته می روید به پارتی،
بعد می روید خانه
و بعد به تخت خواب.

حالا نظرتان چیست اگر آخر هفته
بروید به یک پارتی،
بعدش بروید به تخت خواب
و آخرش بروید خانه؟!

1427 - Nose Dive

Oh gentlemen!

You can fucking fuck around with a number of girls at the same time,
And you can fucking brag about it, about yourself,
make extra believable stories throughout as well!

But you know,
Numbers tell there is something lacking,
in them,
or more in you.

We all fuck to fill our own holes!
No doubt about it!
And when you got too many holes...

Just save your time, wasting it on me.
Despite the fucking Charisma you pull,
I don't think you dare to challenge yourself serious enough!
 
آه آقایان!

شما می توانید در یک برحهء زمانی با چند نفر همزمان همخوابه باشید،
می توانید در مورد سکس هایتان با غرور لاف بزنید، همچنین در مورد خودتان،
حتی می توانید در میان صحبت هایتان چند تا داستان باور کردنی هم بپرانید!

اما می دانید،
تعدد و شماره ها می گویند چیزی اینجا کم است،
چیزی در آن ها،
یا چیزی بیشتر در شما.

ما همه می کنیم تا سوراخ های خودمان را پر کرده باشیم!
شکی در آن نیست!
و وقتی سوراخ های زیادی است برای پر کردن...

وقت تان را حفظ کنید، روی من تلفش نکنید.
بر خلاف این کاریزمای لعنتی ای که سعی می کنید به دیگران بقبولانید،
هنوز فکر نمی کنم به اندازهء کافی جرات این را داشته باشید که به جد،
خود را در این زمینه به مبارزه بکشید!

Monday, April 01, 2013

1426 - On Same sex marriage case

On same sex marriage case at supreme court of USA:

claiming that someone else's marriage is against your religion is like
being angry at someone for eating a doughnut because you are on a diet!
 
در حاشیهء جریان دادگاه اعطای حق ازدواج همجسنگرایان در آمریکا:

این ادعا که ازدواج دو نفر خلاف دین شماست مثل این است
که از دست کسی که دونات می خورد عصبانی باشید، چون شما در رژیم هستید!

1425 - Cold on a hot spring day

How can one hide his disinterest in someone?
If I could, I would never be me!
  
چطور کسی می تواند بی علاقگی اش را نسبت به کسی پنهان کند؟
من اگر می توانستم که دیگر خودم نمی بودم!

1424 - Youth Life Rules

Youth life Rule #3:
When everything you do,
I mean things based on what you can not change
seem to be wrong
and you get all the blame,
and absolutely nothing seems to be working fine,
You are in a wrong place,
doing the wrong thing!

Walk away!
 
قوانین زندگی در جوانی شمارهء 3:
وقتی هر کاری که انجام می دهی،
منظورم کارهایی است که بر اساس چیزهایی انجام می دهی که نمی توانی عوض کنی،
وقتی همهء آن ها اشتباه از آب در می آیند،
و تو به خاطر آن ها بازخواست می شوی،
و مطلقا هیچ چیز به نظر درست کار نمی کند،
تو در مکان اشتباه به سر می بری،
کار اشتباهی انجام می دهی!

راهت را بکش و برو!

1423 - A 4th of july everyday

independence day,
is the day your life is depended on a goal,
And not people, things, happenings or supernatural forces!
 
روز استقلال، همان روزی است که در آن
زندگی شما به جای وابسته بودن به افراد، چیزها، اتفاقات یا نیروهای ماورا طبیعه،
به یک هدف وابستگی پیدا کند!

1422 - Sacred Solitude

Beware!

One day,
People will eventually smile at their fears,
and laugh back at you!
  
مواظب باشید!

یک روز،
آدم ها بالاخره به ترس هایشان لبخند خواهند زد
و این بار، آن ها به شما خواهند خندید!
Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm