Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Thursday, February 28, 2013

1394 - Rollin'

Human being
Didn't create Rock n Roll,
suitcase,
Road,
Guitar,
and books, pencil and a piece of paper
for no purpose.

Also never roofed
Hostels,
Motels,
A Truck's cabin,
a Pickup's back
or a fat horny widow woman's house
for no reason!

Didn't assemble societies randomly,
and separate them from each other with borders
and pour different colors and cultures on them!

***

I guess I've provided you with enough reasons to shut up already!
   
بشر
راک اند رول،
ساک،
جاده،
گیتار،
و کتاب، مداد و یک تیکه کاغذ را
بی دلیل اختراع نکرد.

و همچنین هاستل
و متل
و اتاق کامیون
و پشت پیکاپ
و خانهء زن بیوهء چاق و شهوتی را
بی خود مسقف نساخت!

جوامع را هم علکی سرهم نکرد
و بی جهت با مرزبندی از هم جدایشان نکرد
و برایشان بی خودی رنگ و فرهنگ متمایز نیاورد!

***

فکر کنم دلیل کافی برای خفقان گرفتن پیدا کرده باشید!

1393 - Girls CCR Booze

Creedance Clearwater Revival
Always put a kind of smile on my face,
That only an alive rebel girl could give me
If we weren't living in a Materialistic world.
  
Creedance Clearwater Revival
همیشه چنان لبخندی بر لب من بر جا می گذارد
که تنها یک دختر سرزندهء یاغی می توانست به من هدیه دهد
اگر ما در یک دنیای متریالیستیک زندگی نمی کردیم.

1392 - M&Ms - Part 1

Pills,
Syringes,
do not solve all of human being's problems.
  
قرص ها،
آمپول ها،
تمام مشکلات بشری را حل نمی کنند.

1391 - Hell's Winter Tour

intelligence
is sexiness.
 
خرد،
جاذبهء جنسی است.

1390 - Rain on what seemed to be a sunny day

Next time Beside
Her size of breasts,
Style and outfit,
Her doctrine and thoughts,
and the type of music that she listens to,

I will also take diversity of her friends' nationalities, into consideration!
 
دفعهء بعد
بجز سایز ممه
استایل و لباس پوشیدن
افکار و عقاید
و موزیکی که گوش می کند،

تنوع ملیتی دوستانش را هم مد نظر قرار خواهم داد.

Tuesday, February 26, 2013

1389 - Requiem in A Minor

Today I read in the morning paper,
There is a price on our heads...
  
امروز در روزنامه های صبح خواندم
که برای سرمان جایزه تعیین کرده اند...

1388 - Symphony in C minor

A rebel is a man, who thinks about the possibility of things he shouldn't be thinking of!
  
یاغی آن فردی است، که راجع به امکان یافتن چیزهایی فکر می کند که نباید!

1387 - Symphony in E minor

Take everything!

I just keep my hopes & dreams.
That's all I need besides myself!
  
همه اش مال خودتان!

من تنها آرزوها و رویاهایم را نگه می دارم.
تمام آن چیزی که در کنار خودم به آن نیاز دارم!

1386 - Ghetto

Moved to US,
Started a Mini Iran and
Absolutely have no friends other than Iranians!

***

Living in Iran,
Waking up every morning,
Saying goodnight to his American friends
telling them how their next day is going to be like
with a 9 hour head start, everyday!

***

Yes! They and I do live on opposite ends of the world!
P.S. Screw Galileo or whoever that claimed the world is round.
 
مهاجرت کرده به آمریکا
یک ایران کوچک راه انداخته
و مطلقا هیچ دوستی جز ایرانی برای خودش ندارد!

***

در ایران زندگی می کند
هر روز صبح از خواب بلند می شود
و شب به خیر می گوید به دوستان آمریکایی اش
با 9 ساعتی که روز را زودتر از آن ها شروع می کند
به آن ها می گوید فردایشان چطور خواهد بود!

***

بله! آنها و من حقیقتا در دو انتهای متضاد این دنیا زندگی می کنیم!
در ضمن گور پدر گالیله و هر کی که ادعا کرده زمین گرده!

1385 - Vivace

The secret lies to the good answer to the following question:

Which one would I regret more tomorrow:
Things I have done in the past,
Or things I didn't do?
 
رمز کار در جواب مناسب به سوال زیر نهفته است:

فردا حسرت کدام یک را بیشتر خواهم خورد:
کارهایی که در گذشته کردم،
یا کارهایی که نکردم؟

Saturday, February 23, 2013

1384 - Radio Nowhere

I'm not lost!

I'm just wandering in one of the wonderlands of this wonderful world
so many could never even dare to step into.
   
من گم نشده ام!

من تنها در یکی از سرزمین های عجیب این دنیای شگفت انگیز پرسه می زنم
که خیلی ها هیچ وقت جراتش را نداشته اند
در آن قدم بگذارند.

1383 - Smells like stupor spirit

You know better,
Suicide is the process of a man
killing himself in order to get a rid of a life,
he can't bear any longer.

Agree with me?

So...
For a man, particularly Kurt Cobain,
who killed himself
because he couldn't bear life any longer,
All these "Happy Birthday Kurt"s,
Are just IRONICALLY STUPID!
 
می دانید،
خودکشی پروسه ایست که در آن
یک فرد خودش را می کشد تا از زندگی ای راحت شود
که بیشتر از این نمی تواند تحملش کند.

موافقید؟

در نتیجه...
برای فردی، به طور خاص کرت کوبین،
که خودش را کشت
گفتن تمام این "تولدت مبارک کرت" ها،
به طرز طعنه آمیزی احمقانه است!

Tuesday, February 19, 2013

1382 - Overture

You know,
Anyone would be lost for a few days
If he was enthusiastically told:

Lead Me not into Temptation... I know a shortcut!
 
می دانید،
هر کسی بود برای چند روزی می رفت و گم می شد
اگر با علاقه بهش می گفتند:

به سوی وسوسه هدایتم نکن... من خودم یک راه میان بر بلدم!

Thursday, February 14, 2013

1381 - Valentine's day

to fall in love,
one must fall in love with himself first.
 
برای عاشق شدن،
آدمی باید اول عاشق خودش شود.

1380 - Got No Words - Part II

We subconsciously deserve what we have, otherwise we would make a change.
 
ما در ضمیر ناخودآگاهمان استحقاق داشتن هر آنچه را داریم که داریم، در غیر اینصورت تغییری انجام می دادیم.

Tuesday, February 12, 2013

1379 - Got No Words - Part I

You talk,
and talk...
and talk...
and talk...
and you talk...

but then, you act!

شما حرف می زنید...
و حرف می زنید...
و حرف می زنید...
و حرف می زنید...
و شما حرف میزنید...

اما بعد، می روید رفتار می کنید!

Friday, February 08, 2013

1378 - Those faces

First they terrify you from it,
Then, when they couldn't they ignore you,
after that, they accept you unavoidably
and then...
They envy you,
for having the thing they were scaring you from
and that they don't have it!

And at last, they just walk away and leave!

You stay, stand alone, with a big smile on your life and your face!
 
اول تو را از آن می ترسانند،
وقتی نتوانستند تو را نادیده می گیرند
سپس به ناچار قبول می کنند
و بعد...
حسادت می کنند،
به داشتن چیزی که تو را از آن می ترساندند
و خود ندارند!

آخرش هم راهشان را می کشند و می روند!

تو می مانی، ایستاده و تنها، با یک لبخند بزرگ بر روی زندگی و چهره ات!

Thursday, February 07, 2013

1377 - Western Promises

- Does it hurt?
- Beautifully...

1376 - Human everyone

A man is alive by his crave to never dones and never seens!
 
آدمی به اشتیاق ناکرده ها و نادیده ها زنده است!

1375 - Danger & Consequences

I'm dangerous as a lover,
I never fear of expressing my feelings,
and I don't hesitate in getting what I want to.

And just like that,
you may either end up breaking your heart
with no way back, but the only way: moving on,
Or have something stolen right from your depths
that you never thought it existed
and there is no chance of getting it back
and no reason for wanting it back!
 
عاشق پیشه که می شوم، آدم خطرناکی می شوم؛
ترسی از بیان احساساتم ندارم،
و هیچ تردیدی در گرفتن هر آنچه بخواهم.

به همین سادگی
یا ممکن است شما قلبتان را شکسته بیابید
بدون هیچ راه بازگشت، بجز تنها راه: ادامه دادن به بقیهء زندگیتان،
یا اینکه احساس کنید چیزی از اعماق درونتان دزدیده شده است
که فکر نمی کردید وجود داشته باشد
و نه شانسی برای باز پس گرفتنش هست
و نه در واقع دلیلی برای پس خواستنش!

***

Avoid me, please!
There is no chance of pleasure
for those who gain no gratification
in having their heart broken by love!
 
از من اجتناب کنید، لطفا!
هیچ شانس لذتی نیست
برای آن ها که در شکسته شدن قلب شان توسط عشق،
هیچ شهوتی احساس نمی کنند!

1374 - Duty Vs. Passion

Duty, Passion!

Which one would you choose?

***

What are your chances of resisting passion
In the harshest darkest nights?

***

What if your duty
was following your passion?
How far can you run from the darkness that holds you back?
 
وظیفه یا شهوت؟

کدام را انتخاب می کنید؟

***

در سخت ترین شب های تاریک،
چقدر شانس مقاومت در برابر شهوت را دارید؟

***

اگر وظیفهء شما،
دنبال کردن شهوت تان باشد چه؟
چقدر می توانید از تاریکی ای که شما را عقب نگه می دارد سریعتر بدوید؟

Wednesday, February 06, 2013

1373 - hero of the day

I know,
You were supposed to
be the hero of the story!

I was a natural born rebel from the very beginning.
you should have known...
  
می دانم،
قرار بود قهرمان داستان
شما باشید!

من از همان اولش یک یاغی بالفطره بودم.
بهتر بود می دانستید...

1372 - But you're cool

It's the healthy state of an ever imperfect, perfect personality
when one tells himself on daily basis:
You are a fool!
 
این که آدم روزانه به خود بگوید
تو یک نادانی
سلامت یک شخصیت همیشه ناکامل کامل را می رساند!

1371 - Chemistry between us

Regardless of our adventurous history,
I believe you and I should come together,
even once
in the longest night,
With enough time
To give all the impossible things
a chance to occur!

For the sake of all the beauty and it's outcome
that comes when contradictions unite!
You and I should either come together
to create something new, platonic and epic
to human being's love life,
or destroy ourselves by this self made bomb,
Be an example to those after us;
two substances no human being should ever try combining.
 
قطع نظر از تاریخچهء پر ماجرای مان
باور دارم من و تو باید دوباره به هم برسیم
حتی یک بار
در بلندترین شب
با وقت کافی
برای دادن فرصت به تمام چیزهای غیر ممکن
تا اتفاق بیوفتند!

به خاطر تمام زیبایی ها و نتایج حاصلی
که وقتی خلق می شوند که تضادها متحد شوند!
تو و من یا باید به هم برسیم
تا چیزی جدید، چیزی افلاطونی و حماسی خلق کنیم
برای زندگی عشقی بشری،
یا خود را نابود کنیم بوسیلهء این بمب خود ساخته مان
سرمشقی شویم برای دیگران بعد از خودمان،
دو ماده ای که هیچ بشری نباید آن ها را با هم دربیامیزد!

1370 - Disclosure

I despise Iranian society horribly more
Since I have read their statuses on Facebook,
and see those notes as their background,
for their weird actions!
 
از وقتی استتوس های فیس بوکشان را خوانده ام
به طرز شدیدی از جامعهء عامهء ایرانی بیزار تر شده ام
خصوصا وقتی آن نوشته ها را به عنوان پس زمینهء فکری،
در رفتارهای نامانوس شان می بینی!

Tuesday, February 05, 2013

1369 - Endangered

Pride or Principle?
Which one should be pissed on?
 
غرور یا باور شخصی ؟
بر کدام یک باید شاشید؟

1368 - With this gun, I shall declare myself free

Despite all it's critical situations,
Life never became a tragedy;
I never gave up and got used to anything that hurt me so much.
 
علی رغم تمام وضعیت های بحرانی اش
زندگی هیچ وقت تراژدی نشد؛
هیچ وقت به چیزی که به شدت آزارم داد تسلیم نشدم و عادت نکردم.

1367 - Woman in black

There is not love,
without respect,
Love with respect,
and hurt your lover with respected love!

You may later want to lay beside each other
and count the scars
and review the sweetest memories!
Perhaps, With a bit of scarlet smile whiskey, perhaps...
 
عشقی بدون احترام وجود ندارد،
با احترام عشق ورزی کنید
و با عشقی آمیخته به احترام به معشوقه تان آزار برسانید.

شاید بخواهید بعدا کنار هم بنشینید
زخم ها را شمرده
و خاطرات شیرین تان را مرور کنید!
با لبخندی سرخ و اسکارلت و کمی ویسکی، شاید...

1366 - A sensual touch in the dark

Tell me,
Are you one of those,
whose true life for them,
consists and depends on dying on a lover's lap?
 
ببینم،
شما هم از آن دسته آدم ها هستید
که زندگی حقیقی برایشان
تنها منوط به مردن در دامان دیگری است؟

1365 - Choice

The fact that today is not going to be the day I die
must be enough for you to fear living.
 
این حقیقت که امروز روزی نیست که من در آن خواهم مرد
باید برای تو کافی باشد که از زنده بودنت بترسی!

Sunday, February 03, 2013

1364 - Choose life

...and I chose life, over what seemed to be just an existence on their terms.
 
...و من زندگی را انتخاب کردم، به جای چیزی که تنها "وجود داشتن" تحت خواسته های ایشان به نظر می رسید.

1363 - Heretic Anthem

Conformity is the jailer of Freedom,
and the enemy of growth!

John F. Kennedy

But you
Conform,
if you don't want to be opprobrious*

Be a flatter!
Be a Hypocrite!
Fear from telling the truth and be a liar!
and Never... ever do anything
that would make a change for a life, even yours!
Stand still and rot!

*Farsi proverb.
 
همرنگ جماعت شدن، زندان بان آزادی
و دشمن رشد و پیشرفت است!

جان اف. کندی

ولی تو
خواهی نشوی رسوا
همرنگ جماعت شو!

متملق شو!
ریاکار شو!
از گفتن حقیقت بترس و دروغگو بمان!
و هیچ وقت... هیچ وقت کاری نکن که
در زندگی کسی حتی خودت تغییر ایجاد کند!
ساکن بمان و بگند!

1362 - The Year a legend was born

Indicate on my tomb stone:
My insurgencies
Finally led to peace in my life.
 
بر سنگ قبرم بنویسید:
یاغی گری هایم
عاقبت موجب پیدایش رضایت و آرامش در زندگی ام شد.

1361 - Rules Of Attraction

I am a man!
It's hard to say what has caught my attention!
 
من یک مرد ام!
سخت است گفتن اینکه چه چیزی توجه من را جلب کرد.

1360 - Heaven for sale

Today I was watching "The Simpsons"
An episode where Maggie is adopted by Catholic Nuns and eventually becomes the Jewel child. (what?)

In a scene, Nuns are singing to children that famous children poem:
"If you happy and you know it, Clap your hands"
but instead of "Clap your hands" they mentioned: It's a Sin!

That suddenly reminded me of that Mullah on our TV,
Who claimed that Happiness, is like a knife in a child's hands!

Moral:
"If you happy and you know it, It's a SIN!" in all religions!
 
امروز در حال تماشای کارتون "سیمپسونز" بودم
قسمتی که در آن مگی به دست راهبه های کاتولیک می افتد و می شود فرزند گرانبها (؟)!

در صحنه ای، راهبه ها برای بچه ها دارند آن شعر کودکانه انگلیسی را می خوانند که می گوید:
"اگر شادی و خودت می دونی، دست بزن!"
اما به جای "دست بزن" شعر را عوض کرده بودند به: "این گناه است!"

این موضوع بلافاصله منو یاد آخوندی در تلویزیون خودمان انداخت که
از شادی به عنوان چاقویی در دست یک بچه تعبیر کرده بود!

نتیجه:
"اگر خوشحالید و خودتان می دانید..." این در همهء مذهب ها "...یک گناه است!"

Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm