Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Tuesday, February 16, 2010

936 - Forever Gone

When you read this,
It's been 10 days that I've been gone
Already Runway
And You had been reading Scheduled notes all these days!

وقتي اين نوشته را مي خوانيد
من حداقل 10 روز است كه رفته ام
فرار كرده ام
و شما اين مدت نوشته هاي از قبل برنامه ريزي شده را مي خوانده ايد!د

Monday, February 15, 2010

935 - Bobby will have her revenge on Seattle

Boby wants some Cookies!
But nobody gives him any!
Cookies are up there on the refrigerator
and Boby's hands can't reach them!

Boby gets disappointed
and swear to make his revenge on the world one day...

***

See Boby now
Sitting up there on the refrigerator these days
right beside where the cookies are
looking down
and laughing at all those who are down there
asking for cookies!
All those who once could reach the cookies
but wouldn't give our little Boby any cookies.

بابي كوچولو، كلوچه مي خواد!
اما هيچ كس به او كلوچه نميده!
كلوچه ها را بالاي يخچال گذاشته اند
و دست بابي هم به اون ها نمي رسه!

بابي كوچولو دمغ ميشه
و قسم مي خوره كه يه روز از دنيا انتقام بگيره...

***

بابي رو ببين
اين روزها اون بالا ها نشسته
بالاي يخچال كنار جاي كلوچه ها
به پايين نگاه مي كنه
و به آدم هايي كه اون پايين كلوچه مي خوان،
مي خنده!
همان هايي كه روزي دستشان به كلوچه مي رسيد
اما به بابي كوچولوي ما كلوچه نمي دادند.د

Sunday, February 14, 2010

934 - Callin' me names?

Call me what you will!

If there is one thing that I will ever be
That only thing is gonna be
Unsatisfied.

اسم من را هر چه مي خواهيد بگذاريد!

اگر يك چيز وجود داشته باشد كه باشم،
آن چيز
unsatisfied
خواهد بود.د

Saturday, February 13, 2010

933 - Welcome to my Jungle

ESL Free Bird

Envy my English knowledge!

I can flirt
with my IELTS teacher on the 2nd session,
and seduce her in English with a few words
in a way that only she would understand
and have her look when it
gets some sort of a sexy type
a feminine type
with a little bit of pudency
you name it!

And her Voice
And the trill in her voice when she calls my name
or the number of times she does it, gets out of hand
or an ineffective attempt of Calling me more
to get things look normal but making it even worse,
forgetting words, and me reminding her,
until she eventually call me the way she shouldn't be...

***

Envy my knowledge of English!

And those fabulous Horizons it takes me!
And the beautiful people it introduces me!
And Those unearthy stories that doesn't happen in that piece of earth you are sticking to blindly!

به انگليسي من حسودي كنيد!

من مي توانم
جلسهء دوم كلاس آيلتس،
خانم معلم را چنان در چند كلمه با انگليسي اغوا كنم
كه فقط خودم بدانم و خودش
و نگاهش كه تا آخر كلاس
معناي جنسي به خود بگيرد
معناي زنانه
با كمي معناي شرم...
شما اسمش را بگذاريد!

و صدايش
و لرزش صدايش وقتي اسم من را صدا مي زند
دفعات مرا صدا زدنش كه از شمارش خارج شود،
يا در تلاشي بيهوده اسم مرا بيشتر صدا بزند
كه عادي جلوه كند
در حالي كه كل موضوع بيشتر جنبهء غير عادي به خود بگيرد،
كلمات يادش برود و من يادش بياورم،
و بالاخره
تا جايي كه مرا طوري صدا بزند انگار كه نبايد...

***

به انگليسي من حسودي كنيد!

به افق هايي كه من را به آن پرواز مي دهد!
به آدم هاي زيبايي كه من را مي شناساند!
و به داستان هاي غير زميني اي كه در چارچوب اين تيكه زمين تان كه به آن چنگ انداخته ايد نمي گنجد!

Friday, February 12, 2010

932 - Who fucked the champ?

Which phylum do you animals belong to
that the Flu you cause
Results in insomnia and delirium
Keep the affected one in bed for days
and there is not cure but Music-Therapy?

شما از كدام دسته حيوانات هستيد
كه آنفلوانزاي نوع تان
بي خوابي مي آورد و هذيان
تا چند روزي آدم را بستري مي كند
و هيچ علاجي برايش نيست جز موزيك تراپي؟

Thursday, February 11, 2010

931 - Stylishhh

With no hands and rotatory move of waist
Standing on the edge of a chasm or while playing Guitar
Putting holes in the snow or writing your name on the wall,
From the 8th Floor right in the schoolyard next door,
or from the overpass on the cars below
in the exhaust of one bastards car
or the water tank of his house's air conditioner
and so many other situations..

Everyone can Pee...
While seated!

بدون كمك دست و با حركت چرخشي كمر
ايستاده بر لبهء پرتگاه يا در حال گيتار زدن
ايجاد حفره در برف يا نوشتن اسم روي ديوار،
از طبقهء 8 ام توي حياط مدرسهء بغلي
يا از بالاي پل عابر پياده به روي ماشين ها
توي اگزوز ماشين مردك چاق همسايه
يا مخزن آب كولر خانه اش
و خيلي موارد ديگر...

شاشيدن را همه بلدند...
نشسته انجام دهند!د

Wednesday, February 10, 2010

930 - Just to get high

Which one would you watch more carefully?

Those who are full of words inside
and silent outside
or those who's inner and outer position is inverse?

شما بوديد حواستان به كدام دسته بيشتر مي بود؟

آن هايي كه در درونشان پر از حرفند
و در برون ساكت و آرام،
يا آن ها كه درون و برونشان با هم جابه جاست؟

Tuesday, February 09, 2010

929 - Entertainment

شماره علي دايي را برايم بگيريد!
مي خواهم مجبورش كنم برايم نوشتهء قبل را بلند بلند بخواند!

همينطور سوزان روشن را.د

Monday, February 08, 2010

928 - Google Earth

سرگرمي من به وقت حضور در بام شهر
تخمين اين موضوع است كه
مادران شريف شاغل شيفت شب اين شهر
كه شامگاه ديشب را در طبقهء ششم واحد شرقي صبح كردند
الان مي بايست در شاشگاه كدامين خانهء شهر
به شنيدن شرشر ريزش آب از كدام شيري مشغول باشند
كه از براي شستن خويش از شرمساري استفاده مي كنند؟

Sunday, February 07, 2010

927 - Lame Show with Iranian idiot

I was saying in my last night's radio show special:

City life, would be more peaceful
if people
would keep the sound of their cars, horns,
and/or any other of their noisy devices down
like they keep the screams or moans of each other in the bedtime.

Ps.: Of course that my show didn't get to broadcast from Iran's National radio channel.

داشتم ديشب در برنامهء راديويي شبانهء ويژه مي گفتم:

زندگي شهري، رنگ آرامش بخش تري به خود مي گرفت
اگر انسان ها
درطول روز هم صداي بوق ماشين ها
يا هر وسيلهء پرسروصدا دارشان را
همان طوري كه شب ها صداي جيغ ها و ناله هاي يكديگر را آرام و خاموش نگه مي دارند
خاموش مي كردند.

پي نوشت: البته كه برنامهء من از راديو سراسري ايران پخش نشد.د

Saturday, February 06, 2010

926 - So Full of...?

Kudos for You VV
And your righteous saying:
Align Center
They don't appreciate us anymore
But we appreciate ourselves,
So we are even!

***

We go somewhere where they'd remember us and who we were!
Not where they'd cuss us for what sort of beliefs we had!

A Place where there is full of life
Not so full of this absolute Nothingness...

چه خوش گفت وي وي پاكزاد
كه رحمت بر آن شومبول بزرگش باد:

ديگران قدر ما را نمي دانند
اما ما قدر خودمان را مي دانيم
اين به آن در!

***

به آن جا مي رويم كه ديگران هميشه ما را ياد كنند كه بوديم
نه آن جا كه ما را لعنت كنند چه اعتقاداتي داشتيم!

آن جا كه پر باشند از زندگي
نه اينقدر پر از هيچ مطلق...د

Friday, February 05, 2010

925 - If Anyone Cared

You are going to Nickelback's concert tonight
in some Arabic country,
I'm staying here
thinking about the good days we had
and feeling alive
in a way that I don't need to
contemplate this old fact
Why on such a day when it is an anniversary
of some (mis-)called Arabic thing, event here
There is life and rapture
going on there
And it's all dole and mourning
in such a non-arabic place, here!


تو امشب مي روي كنسرت
Nickelback
در آن كشور عربي
منم اين جا هستم
به تمام روزهاي خوبمان فكر
و احساس زنده بودن مي كنم!
آنقدر كه مجبور نباشم
براي خودم حلاجي كنم
چرا در اين روزي كه يك مناسبت
از يك چيزي كه عربي اش مي خوانند
آن جا در آن كشور عربي
شور زندگي در جريان است
و اين جا در اين مكان غير عرب
ماتم و عزا.د

Wednesday, February 03, 2010

924 - Unfinished Business

Oh you animals!
Oh all you animals in the pedestrians,
You animals in the streets
You animals on TV
You animals on higher levels
You animals who are not seen but can be felt
And all you animals that one miscalls you friends...

Oh, All you animals,
disgrace of all animals...

آه شما حيوانات!
آه تمام شما حيوانات توي پياده رو ها،
شما حيوانات توي خيابان ها
شما حيوانات توي تلويزيون
يا شما حيوانات رده هاي بالاتر
شما حيواناتي كه ديده نمي شويد اما حس مي شويد
و شما حيواناتي كه آدم به اشتباه دوست خطابتان مي كند

تمام شما حيوانات،
ننگ تمام حيوانات...د

Monday, February 01, 2010

923 - A Warm Place

I woke up early this morning
in the blue-ish dusk of the night
and I found myself
Myself and nobody but myself
by my side
and I saw my life's barcode
which has been left all black with just a few gray or half-white lines
during these past years...

امروز صبح زود
در فضاي آبي رنگ گرگ و ميش شب از خواب بيدار شدم
و خودم را پيدا كردم
خودم و تنها خودم را
در كنار خودم
و هيچ كس جز خودم
و باركد زندگيم كه در اين چند سال
كاملا سياه مانده و فقط چندخط خاكستري و نيمه سفيد
در آن باقي مانده...د
Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm