I woke up early this morning
in the blue-ish dusk of the night
and I found myself
Myself and nobody but myself
by my side
and I saw my life's barcode
which has been left all black with just a few gray or half-white lines
during these past years...
امروز صبح زود
در فضاي آبي رنگ گرگ و ميش شب از خواب بيدار شدم
و خودم را پيدا كردم
خودم و تنها خودم را
در كنار خودم
و هيچ كس جز خودم
و باركد زندگيم كه در اين چند سال
كاملا سياه مانده و فقط چندخط خاكستري و نيمه سفيد
در آن باقي مانده...د
in the blue-ish dusk of the night
and I found myself
Myself and nobody but myself
by my side
and I saw my life's barcode
which has been left all black with just a few gray or half-white lines
during these past years...
امروز صبح زود
در فضاي آبي رنگ گرگ و ميش شب از خواب بيدار شدم
و خودم را پيدا كردم
خودم و تنها خودم را
در كنار خودم
و هيچ كس جز خودم
و باركد زندگيم كه در اين چند سال
كاملا سياه مانده و فقط چندخط خاكستري و نيمه سفيد
در آن باقي مانده...د
3 comments:
زنده و مرده ش که فرقی نمیکرد ، اما وقتی مرد یهو یه جور بدی شدم ، میدونی چی میگم
داستان پردازی ، تصویرسازی ، دیالوگ ، لعنتی همه چیزش خوب بود ، عالی بود
پینوشت :برام که کامنت میذاری خوشحال میشم
آره اون كتاب رو خوندم . خيلي هم خوشم اومد ، راستشو بگم تا حالا اينجوري نگاه نكرده بودم به اين دو تا كتاب كه بشه با هم مقايسهشون كرد ، اما حالا كه فكر ميكنم ميبينم آره اون دو تا هر دو بريدهبودن ، خسته بودن و داشتن فرار ميكردن ، در مورد غنا ترجيح ميدم حرفي نزنم ، چون خب هر نويسندهاي يه سري چيز داره واسه گفتن و همونا هم هستن كه گندهش ميكنن يا احيانن گند ميزنن بهش . گفتي خداحافظ گري كوپر ...ياد عقايد يك دلغك افتادم كه وقتي ميخوندم ياد ناتوردشت ميافتادم ، پرحرفي نكنم
فقط يه چيز ديگه بگم اونم اينكه من ناتوردشت رو از بقيه ي كتاباي سالينجر كمتر دوست دارم
فقط گرم ؟ یا کمی هم مرطوب؟
پ.ن. اعصاب خرد میکنه این وبلاگ برای کامل شدن و کامنت گذاشتن
Post a Comment