Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Wednesday, April 30, 2008

676
Beggars & Hangers On

My Favorite Bitch, Left Me For a thirty something, Fat Cat Son Of A Bitch...
I Ain't Have the Money To buy Myself Beer,
So I'd Go For a Istak* with Pear Flavour, And Jab the bottle On My Own Head...

* - A Brand Name Of Non-Alcoholic Beer in Iran

سگ ماده و هرزهء مورد علاقهء من رفت با يه نره خر پولدار سي و چند ساله...
پول كه ندارم آبجو بخرم،
ايستك گلابي ميخورم، شيشه شو هم مي كوبم تو سر خودم...

پي نوشت 1: چيزي كه اين نوشته رو دوست داشتني مي كنه، ترجمهء انگليسي اين نوشته است كه روحيه اش همونقدر لاتي و پست و كثيفه كه ورژن فارسيش! دوستش دارم!
پي نوشت 2: گلابي به انگليسي ميشه چـــــــــــــــي؟؟؟
پس نوشت: گلابي شد Pear

Friday, April 25, 2008

675
As Long AS I'm Not Sober...i

Yhis Post Will be transl8ed Later accoriding to The AuthorsDrunk Situation.

براي ثبت در خاطرات:

رانندگي در مستي هم عالمي دارد!!

37 متر دنده عقب گرفتن مازاد بر حد نياز
تيكه انداختن به رفيقت با دوست دخترش، كه در ماشين هستن وقتي كلي آدم پشت سر دارد بوق بوق مي كنن!
فحش دادن از جمله: Buzz Offf, Fuck off, به راننده هايي كه شايد دارند درست رانندگي مي كنند
چراغ زدن و بوق زدن براي راننده هايي كه در مسير ورود ممنوع حركت نمي كنند!
گوشزد كردن اين نكته به خود كه: فاصله را رعايت كن و وقتي چراغ قرمزاي ماشين روبرويي روشن شد ترمز كن!
كمي Velvet Revolver گذاشتن در ماشين، از نوع آهنگ هاي سافت از اين گروه هارد راك
حس اين موضوع كه دختري كه بغل تو نشسته است، فرقي نمي كند خواهرت باشد يا دوست دخترت! هر دو يك حس را دارند.
بستن چشم و لذت بردن از رانندگي در اين حالت، خصوصا وقتي كه لپ ها كرخت مي شود.
آه نگاه كن! من يك رانندهء مسئول هستم چون سر هر پيچي راهنما مي زنم.
اين ديوانه ها چه غلطي مي كنند وسط خيابون؟؟؟؟
پل كوچه كوتاه شده است يا چي؟؟؟
سالم به خانه رسيديم! من و خواهرم يا دوست دخترم يا چي؟؟
آينه بغل داشت مي خورد به ديوار،
آسانسور طبقهء 0
اوه مامان من جيگر مرغ خوردم، خوشمزه!
نمي دانم اين پست چقدر علامت هاي ! و ؟ بي ربط دارد.
ترجمهء اين پست بمان دواسه يه مقت ديگه
اوه كاش اينجا بودي...
دارم دري وري مي
مگم

فردا كه از خواب بلند بشم
عمرا فكر كنم اين پست رو من نوشه ابشم!

يكي براي خارجيا بنوسيد كه اين پست بعا ترجمه خواهد شد!
به علت گك.زيدگي مخ!

رلساي سالروز تولد زكرياي رازي مباريك
فقط اميدوارم گوگل از من پسورو نخواد اين موقع
كه اين پست رو پست كنم

Wednesday, April 23, 2008

673
MoSh Pit

I Feel terribly sorry for Dots like you (1) ...i
Those retarded Iranians that
have been always treated like a Dot and Nothing more,
and are always choosing between bad and worst (2) in their fkng miserable life
like there exist no other thing in their life.
heh!

I'm not one of your kind!
I dont go for choosing between bad and worst
In fact,
I've seen Enough of "good", "Better" and "Best" things in life to choose between one.
A Country as an example, or wherever with more bearable people, more intellectual and open minded, More Calm that accept people by the person HE is...
It's a Choice
And according to my personal issues,
There are more important things in life than a meaningless Patriotism of a land
that Never Ever responded to any of my Needs and expectations in life.

The Only good things left in this land are:
Bullets, Blood, Hatred and Riot!
And as long as
These useless pieces of shit are in majority
That The best political shit for change they can give is gettin their ass down to a presidential election site and "Stirring the Shit" (3) for a couple of more years,
I'd rather sit here, and watch this Absurd Game they play
which has similarities to those Zebras with that freaking look, Running in circles in the biggest Circus evaaa, Year after year...

---

No fkng Way!
It's Too Late to Change People's Mind!
I've gotta take my Backpack, stuff it with my needs, likes, hopes and dreams, and leave for somewhere else,
Where they know What its like to live like a Man.
A Man Far From religion, Blind Patriotism, and This whole jungle that our Fathers and Us have built during centuries called Society.
Away from the freaking weird, unpleasant, unwritten laws that are against humanity that unlike Governmental Laws, imbues in our very personal places, our homes, and Rooms and our last SHelters.
This Yaws that is called: Iranian Culture

NO!
You will never drag me down!
I'm not like that!
And I Would Never be like any of you!

Now Tell me What was the most precious price you gave?

1 - There is a link in persian translation that refers to a comment about THIS POST, saying: We, The iranians should always prove that we are the most extrimist in every single issue, and we do this by sitting on our ass and paying no Price and just gossiping, "Boycottin the (iran's) Election" is the policy of those of the same kind.

2 - According to The political phrases, the candidates are divided in "Bad and Worst" in iranian intellectual's speeches.

3 - The Act Of Voting for candidate, getting elected and his Reforms.

من متاسفم براي نقطه هايي مثل شما...
ايرانيان عقب مانده اي كه در زندگي تيره روزشان
فقط در حد يك نقطه حساب شده اند و نه بيشتر،
و هميشه طوري دارند بين بد و بدتر انتخاب مي كنند
كه انگار در زندگي آنها چيز ديگري معني ندارد!
هه!

من يكي از نوع شما ها نيستم!
من بدنبال انتخاب بين بد و بدتر نمي روم
در واقع
من چيزهاي "خوب"، "بهتر" و "عالي" زيادي در زندگي ديده ام براي انتخاب كردن!
مثلا يك كشور ديگر يا هر جايي با مردمي قابل تحمل تر، روشن تر، آرام تر كه آدم را به خاطر خودش مي پذيرند و...
اين يك انتخابه
و من در زندگي شخصي ام
چيزهاي مهم تر از ميهن پرستي بي معني اي دارم
كه در تمام چارچوبش هيچ وقت هيچ يك از نيازها و توقعات من از يك زندگي را پاسخ نداده است.

---

آخرين خوبي باقي مانده در اين سرزمين:
گلوله است و خون و نفرت و شورش!
و تا وقتي
آدم هاي بي مصرفي مثل شما ها در اكثريت هستند
كه در بهترين حالت، بهترين گند سياسي شان جهت عوض كردن اوضاع، "هم زدن گه" است،
اينجا مي نشينم و بازي هاي مسخرهء شان را نگاه مي كنم،
كه مثل گورخر هاي مضحك، در يك سيرك بزرگ، بدور خودشان مي چرخند!
سال به سال...

---

عمرا!
براي عوض كردن تفكر و ذهنيت عامهء مردم خيلي دير شده است!
من كوله پشتي ام را برمي دارم با تمام خواسته ها، اميدها و آرزوهايي كه توش دارم، ميبرم جاي ديگر
جايي كه مي دانند زندگي به مانند يك انسان يعني چه!
يك انسان، فراي دين، مذهب، وطن پرستي، و اين جنگلي كه تك تك پدرانمان و ماها ساخته ايم به اسم جامعه!
رها از قوانين نانوشتهء عجيب و غير انساني اي كه به مراتب سخت تر از قوانين دولتي است و رسوخ مي كند به درون خانه ها، به اتاقت، فضاي آخرين پناهگاه را هم پر مي كند.
اين بيماري مصري كه اسمش هست: فرهنگ ايراني.

نه!
شما هيچ وقت نمي توانيد من را به زير بكشانيد!
من از اوناش نيستم!
و هيچ وقت يكي از شماها هم نخواهم بود!

حالا تو به من بگو لعنتي!
تو واقعا چه بهاي گرانبهايي پرداختي واسه ايني كه شبيه همان گه هميشگي است بجز تغيير يا بهتر شدن اوضاع؟
مسير زندگي من مشخص است،
آرزوي موفقيتت رو بچپون توي دهن خودت كه اينجا مي خواهي زندگيت رو شروع كني و بچه بزرگ كني!

پي نوشت: اين متن جوابيهء‌ كامنتي بود كه در مورد اين پست نوشته شده بود.

Tuesday, April 22, 2008

672
Pills, Demons, Etc.i

Typical Sample of Iranians Around:

Exults Are Mine,
My Groans for my blog, and My Blog for you to read!

Fucking Bastards...i

تيپيكال هاي ايراني همين دوروبر:

خوشي هام مال خودم،
آه و ناله ام مال وبلاگم، وبلاگمم مال تو!

حرامزاده هاي لعنتي...

Sunday, April 20, 2008

671
Crazy Man's Utopia

‍"Come Buy Yourself Tomato From Our Neighbor's Grocery" - President Joked His People

R u an iranian Yuppie?
Do you drive Hyundai Sonata
Or eat Tomato regularly these days
Or What?

ps.: According to the Iran's Society, Hyundai is considered as a Luxury car to majority of people, Tomato is so Expensive so they are avoided rather than afforded and Ahmadi Nejad is the President.i

بچه مايه دارين؟
سوناتا سوار ميشين
يا گوجه فرنگي مي خورين
يا چي؟!

پي نوشت: در نگاهي به جامعهء ايران، هيونداي براي عامهء مردم يك ماشين لوكس به حساب مي آيد، گوجه فرنگي آنقدرگران است و احمدي نژاد رئيس جمهور!

Wednesday, April 16, 2008

670
No Such Thing As Monsters

This Would be My Last Sentence:
Even though one Can't Survive His Own Life,
He Might be Someone else's life saviour.

اين آخرين جملهء من خواهد بود:
اگر كسي نتونه زندگي خودش رو نجات بده
ميتونه ناجي زندگي كس ديگري باشه.

Monday, April 14, 2008

669
Post War Thoughts

Time Changes!
People Change!
One Day You Wake Up somewhere in the Virtual sloppy Space of your mind,
What Do You see?
Some Contacts turned to Memories...
Some Forgotten...
So Many Things Are Not The Same as it used to be
Like Some feelings for some people.
Then
You Add the Surname, to those Names...
that Have No Colour, No Smell of Perfume, No Meaning and dont impulse anything at all.
...
What kind of Sigh is it?
That there is a simple Smile afterward
to a life.
Which I'm Wondering Where it's going,
A new Horizon, Perhaps?
...
Where Is that Lady?
What happened To all My Ladies?
I donno
I just Dont need to know
Thats why I'm Not Thinkin about it anymore...

زمان تغيير پيدا مي كنه
آدم ها عوض ميشن
يه روز يه گوشه در فضايي از دنياي مجازي ذهن شلخته ات بيدار ميشي
چي ميبيني؟
بعضي كانتكت ها خاطره شده اند...
بعضي فراموش...
خيلي از چيزها مثل سابق نيست
از جمله بعضي حس ها نسبت به بعضي آدم ها.
بعدش
واسه بعضي اسم ها، نام خانوادگي اضافه مي كني...
اسم هايي كه ديگر نه رنگ دارند، نه بوي عطر، نه معني و نه چيزي بر مي انگيزانند.
...
اين چه آه كشيدنيه؟
كه آخرش يه لبخند ساده است
به يك زندگي
كه به كجا مي رود؟
يه افق تازه...
...
آن زن كجاست؟
چه اتفاقي براي تمام زن هاي زندگي من افتاد؟
نمي دانم!
نيازي نيست بدانم
به همين خاطر است كه ديگر در موردش فكر نمي كنم...

Sunday, April 13, 2008

668
twenty-1 grams

Iranians Are Like Britons!
Wherever They Go, They Live In Colonies.

But Iranians Are NOT like Britons!
Cause Wherever They Go, They Dont have have that sense of Ownership of that land
in fact They are Always thinking that They belong to somewhere else.

ايراني ها مثل انگليسي ها هستن!
اون ها هر جا ميرن، توي كولوني خودشون هستن.

اما ايراني هاي مثل انگليسي ها نيستن!
اون ها هر جا ميرن، احساس مالكيت اون جا رو نمي كنن،
هميشه در اين فكر هستن كه به جاي ديگري تعلق دارن.

Friday, April 11, 2008

667
Sabotage

I Say: I Was Standing Beside Howard Jones* taking pictures. He's really Short!
You Say: You Should not say that "he's Short", YOU are the one who is tall.

Then I go misunderstood, bending my neck, staring at you who is Short as well
like most of the people...

* - Killswitch Engage Vocal

من ميگم: كنار هاوارد جونز* ايستاده بودم عكس بگيرم. اون خيلي قدش كوتاس!
تو ميگي: تو نبايد بگي اون قدش كوتاس، تو خيلي قدت بلنده.

اونوقت من نمي فهمم و گردنمو خم مي كنم خيره ميشم به تويي كه خودتم كوتاهي
مثل بيشتر آدم ها...

* - خوانندهء گروه Killswitch Engage

Wednesday, April 09, 2008

666
Call 1 - 800 - 666 For EviL

hEY PeOple!
You cAn't sAy tHat I'm 666.
nORE ThaT FKnG lOok iN uR eYeZ cAn AdMit So.

tHe$e aRe aLL BuUUuLLShiIiT!
YoU better Say tHat I'm 999!
Because yOuR FknG WoRLd LOoks TotALLy upSidE dOWn 2 mE!

Cause
That seems more realistic of you...i

آي آدم ها!
شما نمي تونين بگين كه من 666 ام.
اون نگاه لعنتي توي چشماتون هم اين حق رو نداره!

اين ها همه اش مزخرفه!
شماها بهتره بگين من 999 ام!
چون دنياي لعنتي شما در نظر من كاملا وارونه است!

آخه
اينجوري واقع بينانه تر به نظر ميرسيد...

Sunday, April 06, 2008

665
Live n' Let Die

I believe that
Mothers are
some sort of creatures with weird possession...

In order to prove this
I'd like to bring out the fact that I'm a nightingle
to let you know that
Mothers are bunch of Bird Lovers
Who cut their own bird's wings
keep it in the cage
even though they cherish them
cause they really cant take to see that
the bird has flown away one day!

Dont you think so?
Then What are these Whole Twitterings I'd been doing these past years, huh?
Don't you see that?

من فكر مي كنم
مادر
موجوديست با يك جور احساس مالكيت عجيب و غريب...

بعدش براي اثبات اين موضوع
استناد مي كنم به بلبل بودن خودم
تا ثابت كنم مادرها
يه مشت پرنده بازن
كه بال پرنده شون رو مي چينن،
اونو توي قفس نگه مي دارن،
اگرچه بهش لطف هم مي كنن،
چون طاقت ندارن ببينن يه روز
پرنده هه پر بزنه بره!

باور نداري؟!
پس اين همه بلبل زبوني اي كه تا حالا كرده ام، چي؟!
نمي بيني؟

Wednesday, April 02, 2008

664
When You're talking To Youself

Hell's Got One Gate!

And Thats the Gate #2 Of That Airport
Which is supposed to Kick you back
To a Homeland Where is Meant Nothing But A Battlefield in Your Beliefs.
A battlefield between You and Yourself
With An Army Of Dead and Crazy People Who Wanna Drag You Down With Themselves...

***

You Tell!
What's The Use Of Someone like You
Who's got No feelings for his Homeland
And When it comes to the thought of: Comin back to his Own Country;
He Drinks Baccardi, Sec, and Without saying a single word
He Grabs his Book Of Slash's Autobiography,
puts his Earphones in his Ears, listening to:
Estranged and Civil War Of Guns n' Roses
Playing With His Thoughts Until THe plane Lands.
He May
lift his head up, From Time To Time,
Staring Through The Plane's Window at The Darkness Outside
Thinking About that father
Who Seems To have ignored him to some extent...

...The First Thing that He has to Deal With when Arrived...

جهنم يك Gate دارد!

آن هم Gate شمارهء 2 فرودگاهي است
كه قرار است تا دقايقي ديگر
تو را پرت كند به زادگاهي كه در باورت چيزي نيست جز يك ميدان جنگ،
يك ميدان جنگ بين تو و خودت
با ارتشي از آدم هاي مرده و ديوانه كه مي خواهند تو را هم با خودشان به زير بكشند...

***

خودت بگو!
آدمي مثل تو به چه دردي مي خورد
در حالي كه هيچ حسي نسبت به زادگاهش ندارد
و وقتي فكر بازگشت به كشورش به ذهنش خطور مي كند:
سك، بكاردي مي خورد، بدون يك كلمه صحبت
سرش را مي كند توي كتاب اتوبيوگرافي اسلش
هدفون هايش را مي كند توي گوشش:
Estranged و Civil War از Guns n' Roses
گوش مي كند و آنقدر با افكار خودش يه قل دو قل بازي مي كند
تا موقعي كه هواپيما فرود بيايد.
شايد
هر از گاهي سرش را بالا بياورد و خيره به پنجرهء هواپيما و تاريكي اون بيرون،
به پدري فكر كند
كه او را چندان برسميت نمي شناسد...

...اولين چيزي كه در بدو ورود بايد با آن تا كند...
Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm