561
6:00 P.M. - If Only You Could Be My Vampire
Lizzard Can Get Lost in this Dark Room's Bulk.
Dont You Really Expect The - cuddling Feet with Arms - Me to Get Lost somewhere between The bed sheets?
Now That My Mom Considers Me so Big To be Able To Get Back To Her W0MB...
Everything Is Disappointing...
I Mean You as well...
Leave Me Alone...
---
This Room is So Dark
THat I Cant See Which Corner Marilyn MAnson Is Standing And Whining...
Evidences Show That: Its Not Night Time Yet
So We Still Have A Couple Of Hours
To Prepare Ourselves
For The Lizard's play: Going Through One Ear
And Getting Out of The Other
مارمولك ها در حجم اين اتاق تاريك گم مي شوند.
آن وقت تو توقع نداري كه حجم زانو در بغل گرفتهء من، لابلاي ملافه هاي تخت خواب گم شود؟
حالا كه مادرم من را آنقدر بزرگ مي بيند كه نمي توانم دوباره به زهـدانش برگردم...
همه چيز مايوس كننده است...
تو هم...
تنهام بذار...
---
اين اتاق آنقدر تاريك است
كه نمي دانم مرلين منسون كدام گوشه اش ايستاده و دارد ناله مي كند...
شواهد نشان مي دهد: هنوز شب نشده است!
و تا نيمه شب ما هنوز چند ساعت فرصت داريم
تا خودمان را آماده كنيم
براي بازي بچه مارمولك هايي كه مي خواهند از يك گوش وارد
و از آن گوش ديگرمان خارج مي شوند.
6:00 P.M. - If Only You Could Be My Vampire
Lizzard Can Get Lost in this Dark Room's Bulk.
Dont You Really Expect The - cuddling Feet with Arms - Me to Get Lost somewhere between The bed sheets?
Now That My Mom Considers Me so Big To be Able To Get Back To Her W0MB...
Everything Is Disappointing...
I Mean You as well...
Leave Me Alone...
---
This Room is So Dark
THat I Cant See Which Corner Marilyn MAnson Is Standing And Whining...
Evidences Show That: Its Not Night Time Yet
So We Still Have A Couple Of Hours
To Prepare Ourselves
For The Lizard's play: Going Through One Ear
And Getting Out of The Other
مارمولك ها در حجم اين اتاق تاريك گم مي شوند.
آن وقت تو توقع نداري كه حجم زانو در بغل گرفتهء من، لابلاي ملافه هاي تخت خواب گم شود؟
حالا كه مادرم من را آنقدر بزرگ مي بيند كه نمي توانم دوباره به زهـدانش برگردم...
همه چيز مايوس كننده است...
تو هم...
تنهام بذار...
---
اين اتاق آنقدر تاريك است
كه نمي دانم مرلين منسون كدام گوشه اش ايستاده و دارد ناله مي كند...
شواهد نشان مي دهد: هنوز شب نشده است!
و تا نيمه شب ما هنوز چند ساعت فرصت داريم
تا خودمان را آماده كنيم
براي بازي بچه مارمولك هايي كه مي خواهند از يك گوش وارد
و از آن گوش ديگرمان خارج مي شوند.
No comments:
Post a Comment