قضیهء گلشیفته فراهانی ظاهرا پایان ندارد:
اامروز "مستند" رجانیوز در مورد گلشیفته فراهانی را دیدم.
الینک
یوتیوب، لینک
دانلود مستقیمفیلمی چند دقیقه ای که با استناد به قضیهء گلشیفته فراهانی،
ابه همراه نشان دادن موبایل خاموش بازیگران زن سینما،
او تفسیر آن به معنی سکوت اختیار کردن و در نتیجه کم آوردن آن ها،
او در آخر صحبت با سلحشور،
افردی که چندی پیش بازیگران زن سینمای ایران را فاحشه خوانده بود،
اخواسته بود در آخر هم گفته های این شخص را تایید،
او هم بستن خانهء سینما را توجیه کند!
ا***
در اینکه کل قضیه بوی گند می دهد، بحثی نیست!
ااینکه مثلا چطور فرای خط قرمزها
یک گروه خبری دولتی ناگهان اجازه پیدا کرده است
چنین تابویی را در مقیاس عمومی بازتاب دهد!
ایا کسی تنها در مقیاس جامعهء ایران
هنجار شکنی کرده است،
اچرا هم صنف هایش بخواهند در این مورد نظر بدهند
وقتی همه می دانیم پیامدهای جالبی ندارد؟
***
اما سوای این مسائل،
انکته هایی در این موضوع به چشم می خورد!
اخیلی جالب است وقتی می بینیم
چه مزخرفاتی را برای یک گروه می چینند
و آن ها را در دام خود می اندازند!
اواقعا یک جامعه
چقدر می تواند درگیر قضیه های سخیف شده باشد
که افرادی چون خانم معتمد آریا را هم درگیر خود کند
طوری که مجبور شود هزارجور دروغ و بهانه جور کند
تا بی اطلاعی خود را از موضوع ثابت کند
تا از جواب طفره رود!
احتی منی که سال هاست
هیچ گونه لیترچر فارسی و ایرانی را دنبال نمی کنم
از قضیه خبر دار شده ام!
ابی اطلاعی از شخصیتی که هم صنف شما بوده است
و کم کسی نیست، کاملا مضحک به نظر می رسد!
ا***
در جواب چنین خبرنگاری
نیش و کنایه های زیادی هست
خصوصا اینکه شما تا به حال
نقطه ضعف های طرف مقابل را بسیار دیده اید!
افقط باید همانقدر جسارت و گستاخی را داشته باشید!
ااما با تعجب
علی رغم تصور، از کسانی که با فیلمنامه
و دایلوگ های هوشمندانه سر و کار دارند
چیزی نمی بینیم...
ایا تنها نوع اعتراض،
اکلفت شدن رگ گردن است،
او از سر عصبانیت صحبت کردن؛
یک درماندگی کامل در ارائهء دلیل!
ادرواقع ما در تمام سطوح جامعهء ایران هم
به ندرت ادبیات اعتراضی هوشمندانه می بینیم،
اچون افراد این جامعه این طور تربیت شده اند.
اتحکم پدر مادر - صاحبان زندگی بچه - بود
یا تعلیم و تربیت مدرسه؛ آموزش و پرورش با ترکه و زور؟
یا اعمال زور پلیس در خیابان به خاطر برقراری امنیت؟
یا شاید هم صرف سنتی و تک بعدی بودن
روش زندگی افراد خود جامعه
و تمایلات و قوانین نانوشته اش؟
همهء دلایل بالا یا شاید چند تایش،
اکه به هر حال هیچ وقت به تو این شانس را نداد
تا یاد بگیری به خاطر خودت
برای کسی که هستی
و به هر آن چیزی که اعتقاد دارد بایستی
و کسی باشی که خودت می خواهی
نه آن کسی که تو را به سمت آن هل دادند،
ابرای خودت و زندگیت ارزش قائل شوی
و اجازه ندهی به آن کوچکترین توهینی شود!
ا***
غم انگیز است!
اغم انگیز است
هر روزه شاهد بودن اینکه
در این سرزمین غریب، سخیف ترین موضوعات
مسائل اساسی و روزانهء کل جامعه
را تشکیل می دهند.
او غم انگیز تر اینکه
چطور عده ای پست و مضحک
بر گروه های دیگر زرنگی می کنند
و آن ها را با همین مسائل
دست می اندازند!
ا***
و بالاخره آخرین صحبت من در مورد این موضوع:
اتمام دو سوی این جریان،
ایک چیز در اشتراک دارند
و آن هم این که:
اهر دوی شماها
مخالف و موافق
آرزو داشتید سینه های برهنهء گلشیفته را پاک کنید!
ااز مخالفان این حرکت گرفته
تا پدرو مادرش که آن را انکار کردند
تا آن کسانی که همچون نوری زاده برای پنهان کردن پستان های او
سعی کردند پا پیش بگذارند
و از لفظ معصومیت، تابوشکنی و اعتراض زن ایرانی
و تفسیراتی از این دست پوشش بسازند!
اچون ندیدند حقیقت را...
ا***
باید گفت باز به خاطر نوع تربیت
شما هیچ وقت جرات این را پیدا نکردید
که حتی خودتان را پیدا کنید،
ابدنتان را کشف کنید،
او هوس ها و امیال تان را بشناسید.
ایا اگر در لحظه ای چنین حسی داشتید
خصوصا اگر مرد بوده اید، و مرد،
ازنی را پیدا نکردید
که تحت فشار مضاعف یک اجتماع سنتی
جرات کرده باشد به این شناخت برسد
تا هردوی شما را به آن جایگاه والا و درست جنسی برساند!
انتیجه این شد که:
اشما آخرش رسیدید به انکار، پنهان و یا سرکوب کردن
آنچه که عضوی مشخص در شما بود
میلی واضح در درون تان!
او نهایتا گمراهی پایان خط بود.
ا