I dropped the ball.
It was gone, wasted.
I looked at it,
And Wondered,
How could I make something out of it?
Well,
The answer came fast and simple:
How about a lure
to see, who feeds on your dropping balls.
توپ از دستم افتاد.*
دیگر از دست رفته و ضایع شده بود.
بهش نگاه کردم،
و با خودم فکر کردم
چطور می شود از این یکی هم یک چیزی ساخت؟
خب،
جواب خیلی سریع و ساده به سراغم آمد:
یک طعمه
برای دیدن کسانی که از "از دست دادن توپ تو" زندگی می کنند.
*معنی تحت اللفظی، انداختن/از دست دادن توپ، به معنی اشتباه کردن است.د
It was gone, wasted.
I looked at it,
And Wondered,
How could I make something out of it?
Well,
The answer came fast and simple:
How about a lure
to see, who feeds on your dropping balls.
توپ از دستم افتاد.*
دیگر از دست رفته و ضایع شده بود.
بهش نگاه کردم،
و با خودم فکر کردم
چطور می شود از این یکی هم یک چیزی ساخت؟
خب،
جواب خیلی سریع و ساده به سراغم آمد:
یک طعمه
برای دیدن کسانی که از "از دست دادن توپ تو" زندگی می کنند.
*معنی تحت اللفظی، انداختن/از دست دادن توپ، به معنی اشتباه کردن است.د
No comments:
Post a Comment