Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Saturday, May 01, 2010

951 - Liturgy! One hell of aaa

God!
Oh dear God!
You're the one who sees me in this darkness
Drunk in bed
numb in my body
Alcohol in vein
And thirsty... deep down my dry, shrinked brain...

Listening to Manson's lullabies,
you know? Marilyn Manson
You know?

I could have used a stormy weather tonight till morning...
And you could have pissed your rain of mercy on us...
So?

So What the hell god???
God?
Oh God!
Oh...
Goddd...
Hmmmmmm....
Uhhhhh....

خدا!
اوه خدا!
تو تنها كسي هستي كه مرا مي بيني در اين تاريكي
مست در تخت خوابم
بي حسي در بدنم
الكل در رگ هايم
و تشنه... تا عمق مغز چروكيدهء خشكيده ام...

گوش مي كنم به لالايي هاي منسون،
مي دوني؟ مرلين منسون
مي دوني؟

من مي تونستم امشب از يك آسمان توفاني تا صبح استفاده كنم...
و تو مي توانستي باران رحمتت را بر ما بشاشاني...
خب؟

خب چي شد خدا؟؟؟
خدا؟
اوه خدا!
اوه....
خدااا....
هوووووووووووم...
آه ه ه ه ه...د

No comments:

Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm