Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Tuesday, August 20, 2013

1573 - one of the few

اگر تا بحال
برای توجیه کاستی هایتان
به کسی گفته اید: "اینجا ایرانه!"، شما تنها
به طور ضمنی این حقیقت را اعلام کرده اید که:
ما یه مشت آدم داغونیم،
ایران هم کشور داغون خودمونه،
و ما همین طوری که می بینی توش زندگی می کنیم،
و اوضاع همینی هست که می بینی،
بهش عادت کرده ایم،
و هیچ تمایلی برای تغییرش هم نداریم،
پس
یا تو هم مثل ما باهاش کنار بیا
یا از بحث کردن با ما توقع خاصی نداشته باش!

***

هیچ چیز، و مطلقا هیچ چیز به اندازهء "اینجا ایرانه"
تا بحال نتوانسته بود باعث عصبانیت من شود!

تیکه کلامی که این روزها همه،
برای از سر واکردن مسئولیت هایشان
به عنوان یک عضو مادر قحبه از جامعه
به این و آن تحویل می دهند با این توجیه که:
وقتی هیچ کس اهمیت نمی دهد،
من چرا اهمیت بدهم؟

نتیجه می شود همین جنگلی که به اسم جامعهء ایرانی
همه هر روز با آن درگیر می شوند،
مردمانی خودخواه که تنها به فکر
درآوردن منافع شخصی خود بوده
از سر و کول یکدیگر بالا میروند
و از همدیگر برای خود پله می سازند
و هیچ تصوری از تاثیر کلی ای که در منافع ملی و اساسی تر
می گذارند ندارند.

هر کسی دیگری را متهم به "ایرانی بودن" می کند،
یا دور هم، یا در برابر هم یکدیگر را با انگشت مسخره یا متهم می کنند!
همه با ژست من بهتر می دانم
دیگری را مسئول می داند.
و این انگشت می گردد و می گردد تا دوباره به نفر اول برسد!

***

من نمی دانم چطور می شود
که بعضی اینقدر رقت انگیز
خود را به نوعی زندگی گوسفند وار وفق می دهند!

آی اس پی به خاطر کلاه برداری حقیقی از حق مشتری
بعد از بحث های بی منطق، آخرین ورقش را رو می کند:
"اینجا ایران است!"

در بحث در مورد روابط بیمار اجتماعی،
کسی که خود و خانواده اش خود بعضی مصداق های
این نابهنجاری ها را دارد،
با نیشخندی که شرمش را پنهان می دارد می گوید:
"اینجا ایران است!"

مرد 60 و خورده ساله ای که
روز انتخابات ریاست جمهوری بدنبال مرکز اخذ رای می گشت
در توجیه رای دادنش به "روحانی" می گوید:
اینجا ایران است! ما یک کشور جهان سومی هستیم! نمی توانیم دموکراسی داشته باشیم!
باید از همین گزینه هایی که داریم استفاده کنیم!

اشتباه نکنید!
"شما" یک فرد جهان سومی هستی!
تو یک فرد جهان سومی هستی که لیاقت داشتن دموکراسی را نداری!
اگر شماها در زمان خود لیاقت دموکراسی را داشتید،
ما الان در حال تجربهء دموکراسی بودیم!

شما ها همان مادرقحبهء لعنتی هستید
جامعه را به این شکلی که هست می سازید!

حال خیلی ها ادعا دارند تقصیر دولت است،
وظیفهء دولت است،
نه!
دولت مردم را تعیین نمی کند،
70 میلیون را جمع کند یک گوشه ای از دنیا بگوید، شما مردم من!
مردم دولت را انتخاب کرده تا آن ها را تحت قانون در بیاورد!

***

گروه های موسیقی در ایران
شرایط - به ذعم بنده - توهین آمیزی را برای کسب مجوز و اجرا تحمل می کنند!
با وجود بر این همیشه با وزارت ارشاد مدارا کرده اند!

در زمانی که کنسرت های راک
تحت نام "کارگاه آموزشی"
در اتاق ها، یا استودیو های آموزشگاه ها برگزار می شود
روی صندلی،
بدون هیچ گونه ابراز احساسات،
هیچ گونه حرفی، تشویقی،
تهییج نشوید!
دست نزنید!

شماهایی که این همه گه بارتان می کنند
و همچنان ساکت می مانید و تحمل می کنید
و تخم های این و آن را لیس می زنید
به هزار دروغ و توجیه و مزخرفات تن می دهید
و قصه می بافید تا مجاب کنید مسئولانش را،
بلکه بتوانید برای همین اجرا های مضحک و نصفه و نیمه، مجوز بگیرید!

و با وجود مجوزها، رعایت کردن ها، باز این اجراها متوقف می شود،
افراد دستگیر می شوند به جرم هایی که معلوم نیست
کجا تعریف شده اند!
چقدر کرامت و شخصیت مردمی می تواند پایین بیاید
که با وجود آن همه باز به اینجا کارش بکشد،
و چقدر دیگر باید بی ارزش باشد
باسن لعنتی آن شخصی که می گوید:
"اینجا ایران است! شرایط این طور است!"

بعد می نشینند مقالهء بلند و بالا می نویسند
مثلا در رادیو راک ایران، فحش می دهند
به رسانهء های ایرانی آن طرف، سلطنت طلب، آمریکایی، انگلیسی، اسرائیلی
و خلاصه هر چه راه بدهد
و تا می توانند می بافند بلکه به دهان آن که باید خوش بیاید؛
"ما بچه های خوبی هستیم!"

همان تکنیکی که برای گرفتن مجوز انتخاب می کنند!
تملق، خود سانسوری، دروغ گویی، دغل بازی، حرامزاده گری، بزدلی!
گویی هیچ کس تخم ندارد، مثل یک مرد سرش را بالا بگیرد و حرفش را بزند!
خواستهء بر حق اش را مثل یک مرد، مثل یک انسان شریف مطرح کند!
و اگر بدست نیاورد، به شکلی که انگشت نما و بدعت گذار شود
آن را عملی کند، به نام تغییر!
به نام انسان!
به نام حق و حقوق انسانی!

اما راک استار (!) های ایران یعنی اینقدر مفعول و منفعلند!
به قول فلانی،
راک در ایران نه یک خرده فرهنگ،
بلکه بیشتر واکنش یک روز یک سری تین-ایجر-مانده در صدد کسب توجه اند،
که از مامان یا پاپا شان دلخور
یا از سر جامعهء بیمار سرخورده و منفعل شده اند!

***

در مسابقات جهانی دومیدانی امسال
بعضی از ورزشکاران زن روسیه که برندهء مدال طلا شدند،
همان طور که در عکس می بینید
به بوسیدن لب های یکدیگر اقدام کردند
که این عمل آن ها در اعتراض به آنچه "قانون ممنوعیت پروپاگاندای هم جنس گرایان" در روسیه است
انجام گرفته!


نکتهء مهمی که در اینجا دیده می شود
اینست که مردم روسیه
بر خلاف ایرانی ها نمی روند بگویند:
"اینجا روسیه است!"
و قضیه را از سر بزدلی توجیه کنند!

آن ها برعکس می دانند،
اگر امروز سکوت کرده و اجازه دهند حق دیگری خورده شود،
فردا حق خودشان خورده خواهد شد!
حقیقت امروز ایران!

***

غم انگیز است!
غم انگیز است دیدن زندگی رقت انگیز کسانی که
با یک جملهء: "اینجا ایران است!"
اینگونه کشور، خود احمق، و البته دیگران و نسل های بعد را هم قربانی بی مسئولیتی های خود می کنند!

امید من به شخصه به این کشور
به این مردم
خیلی وقت است که از بین رفته،
اما با این حال غم انگیز است دیدن اینکه
این همه آدم احمق
چگونه این همه ثروت ملی را به راحتی نادیده می گیرد!

متاسفانه
قدر خاک ایران را کسی می داند
که می خواهد در امارات با آن گل بکارد!

قدر آب این کشور را کسی می داند که
در کویت نیاز دارد عطش مردمانش را برطرف کند!

قدر نفت ایران را وقتی می دانید
وقتی از راه جاده به ترکیه رفته باشید
و آسفالت های جاده های آن جا
و در ادامه جاده سازی کشور های اروپایی به کمک بتون را دیده باشید!

اصلا مسافرت خارج از کشور بخورد توی سرتان،
یا گیرم خورده باشد،
هر آدم با آی کیوی نرمال، با یک بار پا گذاشتن به منطقهء عسلویه
کاملا می تواند حس کند، روی گنج راه می رود!

قدر آب و هوای کشورتان را وقتی می دانید
که آسمان معروف به: "همیشه خاکستری" انگلستان
و هوای سرد و بارانی اروپا را تجربه کرده باشید!

بامزه اینجاست
من یک ایرانی ساکن خارج از کشور هم نیستم
که از سر غمزدگی و دلتنگی "وطن"
بخواهم با این نوشته ها خودم را خالی کنم!

حتی مثل بقیهء ایرانی های داخل هم نیستم،
که بخواهم از درد شنیدن از "خارج نشین" ها
و نوع زندگی شان فرار کنم،
و به بدبختی های خودم بپردازم!

نه!
به مانند همیشه،
من می نویسم تنها برای افراد مثل خودم
که اگر چه کم،
اگر این را خواندند بدانند، تنها نیستند!
که وجود دارند،
زنده هستند،
کسانی که می شد با آن ها یک نسل ایجاد کرد،
کسانی که می شد با آن ها تغییرها را ایجاد کرد!

***

هر جا که باشم، من آنم که می دانم چه هستم چه می خواهم و چه لایقم!

اما آیا شما هم اصول مشخص خود را دارید،
یا گوسفند وار به هر چه به خورد شما بدهند راضی شده،
قناعت کرده، خود را با آن تطبیق می دهید،
عملکردتان را همانطور که می دانید توجیه کرده و به دیگران اعتراض می کنید؟

2 comments:

hmdrza said...

خیلی وقته که نوشته هاتو می خونم
ولی تا حالا اینجا نظر نذاشتم.
حرفی رو که من مدتهاست نمی تونستم بزنم
تو یک پست نوشتی
دمت گرم
خواستم بگم تنها نیستی

hmdrza said...

خیلی وقته که نوشته هاتو می خونم
و تا حالا اینجا نظر نذاشتم.
حرفی رو که من مدتهاست نمی تونستم بزنم
تو یه پست نوشتی

خواستم بگم تنها نیستی

Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm