Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Thursday, November 30, 2006

454
Oh My Baby baby, Hold On

There has left no special body
from all these bodies that have been left on earth
Fill Your Pockets With Soil
Tonight a boat is gonna pick us up
and We will Sail to the moon

I Really Dont Know either
Whats gonna happen to The Earth afterwards

از این همه آدمی که بر روی زمین باقی مانده اند
آدم خاصی باقی نمانده است
جیباتو پر از خاک کن
امشب یه قایق میاد دنبالمون
یه مدت میریم فضا

اینکه واسه زمین چه اتفاقی میوفته
منم نمی دونم...

Tuesday, November 28, 2006

453
Sweeet M&Ms

Its been Written:
The Blue Pill For Normal Situation
The green Pill For The Admissible Situations
The Yellow Pill for When The Dimentia Is Considered Disadvantageous
And The red Pill in Sthenic And Emergency Situations

But Something Doesnt Match really here...

There is a Formula Which says: 2 Doses Of The Red Pill equals One Dose of Silver Bullet

Now I'm Wondering whether to choose The Red pill or the Bullet to get rid of this very specific situation?
Lets just play that game (anyone know the name?)
Choose one between Left or the Right Hand!

مرقوم فرموده اند:
قرص آبی در حالت عادی
قرص سبز در مواقع دیوانگی در حد مجاز
قرص زرد در موارد جنون و دیوانگی در حد زیان آور
قرص قرمز در وضعیت های حاد و خطرناک

اما یه چیزی اینجا جور در نمیاد...

فرمولی هست که میگه: دو دوز از قرص های قرمز برابر است با یک دوز از گلولهء نقره ای

حالا مونده ام برای رهایی از موقعیت خیلی خاص کنونی قرص قرمز مصرف کنم یا گلولهء نقره ای را؟
اصلا میذاریمش به حساب گل یا پوچ
دست چپ یا راست؟!

Sunday, November 26, 2006

452
Psycho [Part 2]

Previously...
The Continuation:

In The Depth of The night
Birds Sing in My Ear:
The Colour Of The Walls And The Windows Of The Life has become so Blue!

They Have Tied The Bed Under my Body, So that It wont Escape.
Unvirigin, Frowsy, Tattered and Torn Hearts Have been Squeezed
For some serum to be produced
From the extraction of that well worn loves
that has turned from Red to Brown these days
to feed me in the vein
from 3 points

I've got a Nurse Daily as well!
She Comes From Morning To morning and injects me some Hope
So That I'd feel Dumb and Happy all day!
Dont Ask About The Situation With Her
Its So Unsexy!

I've promised The Birds
That I'll get these Serum needles off from me
And jump out of the window one day
with that Red Framed Painting* on the wall
that has got A So REAL picture of an Axe and a hose

And When All My Friends In Our special Dorm Screamed for joy that:
The One Finally Flew Over The Cookoo's Nest
I'll be Running Away, Screaming:
I'm Not Idiot
I'm Not An Idiot
I'm Not An Idiot
I'm Not An Iranian Idiot
Not An Idiot
Not
Not

* - Painting For Sure! Not a Panel

ادامه از قسمت قبل

در عمق شب
پرنده ها در گوشم می خوانند:
دیوارها و پنجره های زندگی خیلی آبی شده اند!

تخت را به زیر تن من بسته اند فرار نکند
قلب های ناباکرهء پاره پاره و پوسیده را فشرده اند
و آب عشق های دست چندم اش
که رنگش این روزها دیگر از قرمز به قهوه ای تیره تغییر یافته است
را کرده اند سرم
کرده اند 3 جای رگ من

روزانه یک پرستار هم دارم
صبح به صبح می آید و آمپول امید تزریق کند
همچین دلمان خندان و روزمان خوش بشود!
اینکه وضعیت با او بودن چگونه است
اصلا گفتن ندارد
خیلی غیر سکسی است!

به پرنده ها قول داده ام
همین روزها سرم ها را از دستم بکنم
و با تابلوی قاب قرمز روی دیوار
که عکس یک شیلنگ و تبر دارد
از پنجره بپرم بیرون

و وقتی همهء هم خوابگاهی هایم از خوشحالی فریاد زدند:
"بالاخره دیوانه از قفس پرید"،
در حال دویدن و دور شدن داد بزنم:
من احمق نیستم!
من یک ایدیت نیستم
من یک ایدیت نیستم
من یک ایرانین ایدیت نیستم
نیستــــــــــــــــــــم
نیستـــــــــــــم
نیستـــــــم
نیستــم
نیستم

Saturday, November 25, 2006

451
Psycho [part 1]

Dedicating Healthy Soul
Is Dedicating A Life*

The Soul Bank Organization Of Iran

Ps: (With The Word Blood instead of Soul) The Impresa Of The blood bank organization of iran

اهدا روح سالم
اهدا زندگی

سازمان انتقال روح ايران

Wednesday, November 22, 2006

450
People Are People - Books Are Books

Hypocrite
Full Of Lies
And Sneaky

What The Hell is Wrong With You, Iranian Books - The Artificial Friends?

پرریا
دروغگو
و آب زیر کاه

شما کتاب های ایرانی - دوستان ساختگی، را چه می شود

Tuesday, November 21, 2006

449
Sodium

2 + 3 = 5
Only When I'm High And Intoxicated

2 + 3 = 5
فقط وقتی که من مست و از خود بی خودم

Sunday, November 19, 2006

448
Digital Hot Tub

Mayakovsky's Ladyloves?
Havent Met them yet

معشوقه های مایاکوفسکی؟
تا به حال ملاقاتی با ایشان نداشته ام.

Saturday, November 18, 2006

447
Hmm... Weird Tales Of Alzheimers... Yeah!

[Warning: The Content of the note that You Are about to read, consists of some subjects that one might find it ill sorted and unpleasing and as mentioned, The Author wont take any responsibility for the probable Offensive content. We Should Admit that all the matters mentioned can be related to no Real Person and the whole note is just a joke and all the persons are fictious.] Author

Me??
Me???
I cant remember that I have said something like this before!
I even dont know what unbotton pant is
and where I should keep it like that!
Who are You?
Do I know You?
I dont remember!
My Girlfriend?
Our Neighbors daughter?
The Newlywed living upstairs?
My father's clerk?
...
you were at the book store?
we met at the bar last night?
You were sitting at the table?
in front of me?
we made love in the elevator?
and in the car?
in the plane's water closet?
Hey, are you telling me that you are the crew of the Biritish Airways?
...
You Got my Tie?
You have kept my shirt and smell it before you go to sleep?
So, I guess thats why I have lost a couple of things these days!
Listen, Have you by any chance seen my brown leather Belt?
...
You Cant live without me?
Are you pregnant?
You kidding me?
I'm sorry for what has happened!
I really Am!
Excuse me! Come again?
A Rapscallion piece of shit?
Haha! You must be kidding me!
...
Oh My God!
Bring me an Aspirin and a glass of water!
Thanx!
Gulp... Gulp...
Ouuuaaaaahhhh!
...
Look!
I Dont take any responsibility for what the hell my mouth might say!
I'm not in charge of this Ballbermouth!
I'm outta this case!
Just leave me alone and get outta here instead of bothering me here!
Or you may like to...
You know...:
To Take Of Your Pants and Jacket!
Again!!i

[توجه: نوشته ای که در برابر دارید حاوی مطالبی است که ممکن است برای خواننده ناخوشایند و نامناسب باشد و همانطور که در متن آمده است، نویسنده مسئولیت ماهیت اهانت آمیز احتمالی این پست را به عهده نمی گیرد. همچنین گفتنی است مطالب مندرج در این پست به هیچ شخص خاص حقیقی یا حقوقی برنمی گردد. و تمام این نوشته و شخصیت های آن صرفا جک و خیالی است.]


من؟؟
من؟؟؟
من به یاد ندارم چنین حرفی زده باشم!
من اصلا نمی دانم دکمه بسته چی هست
و جاش کجاست
تو اصلا کی هستی؟
ببخشید شما؟
به جا نمیارم!
دوست دختر من هستی؟
دختر همسایه؟
تازه عروس طبقه بالایی؟؟
منشی شرکت پدر؟؟؟
...
توی کتابخونه؟
دیشب توی بار همدیگرو دیدیم؟
نشسته بودی سر میز پوکر؟
روبروی من؟
عشق بازی کردیم توی آسانسور؟
و توی ماشین؟
توی دستشویی هواپیما؟
نکنه می خواهید بگید که شما خدمهء پرواز بریتیش ایرویز هستید؟
...
کراواتم دستتان مانده؟
پیرهنم رو نگه داشتید هر شب بوش می کنید؟
میگم این چند وقته بعضی از چیزام گم شده ان!
ببینم شما احیانا کمربند چرمی
قهوه ای منو ندیده اید؟
...
نمی تونید بدون من زندگی کنید؟
حامله اید؟
جدی میگید؟
برای آنچه اتفاق افتاده متاسفم!
جدا میگم.
چی فرمودید؟
یه موجود پست و بی شرف؟
ها ها! شوخی می کنید!
...
آه خدای من!
یه قرص آسپرین و یه لیوان آب به من بدهید!
متشکرم!
قلپ قلپ!
قورت قورت!
آآآآآآآآآآآآه ه ه ه
...
ببینید!
من مسئولیت آنچه که دهانم بعضی وقتها واسه خودش بلغور می کند را نمی پذیرم.
اصلا وراجی های او به من چه.
من را قاطی این ماجراها نکنید.
به جای این حرفا برید بیرون و دست از سرم بردارید
مگر اینکه دوست داشته باشید...
می دانید که:
تو تیک آف یور پنتس اند جکت!
اگین!

Friday, November 17, 2006

446
Daily Dairy Diary

Nothing is in its regular place
My New glasses Fuss
while I wanna sleep on my hands
Divorce'em?
I havent thought of that...

My Monitor is in Coma
It Halted, After a severe convulsion
TV is cooking instead of him these days
Listen, Please dont tell anyone but
I really feel sick when I see what it's cooked

Its been a while that
I'm not between the pages of my books
neither you against me
or Thom Yorke in his Solo Album either

Nobody Likes Zimbabwe
Nobody sells its Flight Tickets
Why?
I really have no idea...

I hate Laptops
The Keyboard has got no wire
so that it could lie beside me in bed
and I would nudge it and ask if it is still awake or not
Divorce?
I havent decided yet...

Mr. Or Mrs. Stranger
is insisting on calling me
the moments that I'm not home!
See?! Even I'm not in my Own Place sometimes

I might Exchange My Laptop with 2 tickets to Zimbabwe and the cost to spend a month there for 2
Anyone?

هیچی سر جایش نیست.
عینک جدیدم به وقت همخوابگی
سر مخالفت با روی دست خوابیدنم می گذارد.
طلاق؟
نمی دانم...

مانیتورم چند ماه است در کما به سر می برد
بعد از ایست مغزی و تشنج سختی که کرد...
این روزها تلویزیون به جایش آشپزی می کند
بین خودمان باشد
حالم از رنگ و روی دستپختش به هم می خورد.

مدتی است
نه من لای صفجات کتاب هایم هستم
نه تو در برابر من
نه تام یورک توی سولو آلبوم جدیدش

زیمبابوه را کسی دوست ندارد
کسی بلیتش را هم نمی فروشد.
چرا؟
واقعا معلوم نیست...

از لپ تاپ متنفرم.
کیبوردش سیم ندارد
بیاید کنار من توی تخت دراز بکشد
با آرنج به پهلویش بزنم و بپرسم آیا اونم هنوز بیداره یا نه.
طلاق؟
نمی دانم...

آقا یا خانم ناشناس
کلید کرده است
موقعی که من نیستم زنگ بزند
می بینی؟
حتی من هم جای خودم نیستم.

من شاید لب تاپ ام را با دو بلیط و هزینهء یک ماه سفر به زیمبابوه عوض کنم
کسی هست؟

Thursday, November 16, 2006

445
Deceiver Devils - Unholy Saints


Human Being's never been a saint
They are kind of creatures that are easy to encrouch

آدمیان هیچ وقت مقدس نبوده اند,
آن ها موجوداتی هستند که به راحتی قابل دست اندازی اند.

Wednesday, November 15, 2006

444
I'm... Slowly... Going... Crazy

[Sorry! This Is A... So Very Iranian Piece Of Note!]i

و در پایان بخش خبری امروز
توجه شما را به تصویر روز و اوقات تلخی فردا جلب می کنم:

- من, اینطوری (!), خیره به تابلوی میزان آلودگی هوا
و
- اِررررر! (دندان قرچه)

Monday, November 13, 2006

443
Rules Of The Ruleless Games We Play

Most Of the Times
Things are absorbing if you keep them unbottuned
Like the button of your nice clothes
or the button of your favorite thing: the skin of my chest
or the button of the mouth while we are driving in a one way road heading to the endless ends
and........ etc

بیشتر مواقع
جذابیت بعضی چیزها به بسته ماندن دکمه ها شونه
خواه لباس جذاب تو
خواه دکمهء مورد دلخواهت: پوست قفسهء سینهء من
یا دکمهء دهان به وقت رانندگی در جاده های یک طرفه به مقصد بی انتهای انتها
و....... غیره

Saturday, November 11, 2006

442
Cracker + Apple Juice

Souls Demand
Lots of Expenses

روح آدم
خرج زیاد داره

Tuesday, November 07, 2006

441
While She Was Asking Me About Her Name

It Seemed to me That
Bed is
The Only Place or Arena That I should be acting like any other.

Makes no Difference
with or without Wearing White Socks

{در حالی که داشت اسم خودشو از من طلب میکرد...}

به نظرم آمد
تنها عرصه ای که من چاره ای جز رفتار کردن مثل تک تک آدم ها ندارم
تخت خواب است.

حالا چه با جوراب سفید
چه بدون

Sunday, November 05, 2006

440
Fake Plastic People

Somewhere Down the Mountainous Road Of "Chaloos"
You Can Find A Metalloid Plate which was left from the picnic basket of somebody
that some other has written something in hyroglyph on it,
and has put it in the view of drivers
which means:
Do Not HOOT! You'll Scare The Sacred mountain to death.

I went closing in
And Painted a Big red circle around the whole shape:
"SHUT IT UP!"
My Best Memories Are Resting In Peace Here

P.S.: This Post Is ASsignable to Any Other

جایی پایین جاده چالوس
پشت یک بشقاب فلزی که احیانا کسی کنار جاده جا گذاشته بوده
با زبان هیروگلیف امروزی چیزی مرقوم فرموده اند و گذاشته اند در معرض دید راننده ها
که ترجمه اش می شود:
"بوق نزنید! کوهستان کلک و پرش می ریزد."

من رفتم
دورش را یه دایرهء قرمز گنده کشیدم:
"ساکتش کن دیگه!"
این جا بهترین خاطرات من خوابیده اند.

پ.ن.: حوالهء این پست قابلیت انتقال به غیر را دارد.

Friday, November 03, 2006

439
Can't Put Your Arms Around a Cigarrete

been Smoking 2 packets of "Hours" daily
recently

تازگیها
روزی 2 پاکت ساعت, دود می کنم...

Wednesday, November 01, 2006

438
Been Heavily Smoking My Days

And My Penalty After Losing the Game will be:
[Pretending like] Writing the bitter Word: "Existentialism" With My Ass On The Wall

و جریمهء من بعد از باختن بازی می شود:
نوشتن حرف تلخ "اگزیستانسیالیسم" با کـ@ن مبارک, بر روی دیوار
Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm