483
Be Yourself
Sometimes I feel Like Visiting That Yummy Boy In The Mirror!
A Boy Who Could Be My Favorite Murderer
If He'd Wear A Big, old fashioned, stupid Pair Of Glasses with thick Glasses
Beside That Curely Hairs and some beard and mustach
Damn That I dont have the Gun To Give Him...
No! I Dont Have The Gun...
I Dont Have The Gun...
I Dont Have The Gun...
I Dont Have The Gun...
I - Dont - Have - The Gun!i
بعضی وقتها حسابی دلم هوس دیدن پسرک جالب توی آینه را می کند!
پسری که اگر یک عینک دمدهء گنده و احمقانه با شیشه های کلفت بگذارد روی چشمش
با آن موهای فر به هم ریخته اش و کمی ریش و سبیل
می شود جانی مورد علاقهء من.
فقط حیف که تفنگش را ندارم بدم بهش...
نه! من تفنگش را ندارم...
من تفنگش را ندارم...
من تفنگش را ندارم...
من تفنگش را ندارم...
من - تفنگش را - ندارم!
Be Yourself
Sometimes I feel Like Visiting That Yummy Boy In The Mirror!
A Boy Who Could Be My Favorite Murderer
If He'd Wear A Big, old fashioned, stupid Pair Of Glasses with thick Glasses
Beside That Curely Hairs and some beard and mustach
Damn That I dont have the Gun To Give Him...
No! I Dont Have The Gun...
I Dont Have The Gun...
I Dont Have The Gun...
I Dont Have The Gun...
I - Dont - Have - The Gun!i
بعضی وقتها حسابی دلم هوس دیدن پسرک جالب توی آینه را می کند!
پسری که اگر یک عینک دمدهء گنده و احمقانه با شیشه های کلفت بگذارد روی چشمش
با آن موهای فر به هم ریخته اش و کمی ریش و سبیل
می شود جانی مورد علاقهء من.
فقط حیف که تفنگش را ندارم بدم بهش...
نه! من تفنگش را ندارم...
من تفنگش را ندارم...
من تفنگش را ندارم...
من تفنگش را ندارم...
من - تفنگش را - ندارم!
No comments:
Post a Comment