The end of the story
Was written at that very beginning;
The moment
When she danced,
sat on her couch,
and opened the gates of heaven.
***
So now,
The heathen David Bowie's Sundays are ruined forever.
I walked away from heaven,
to my old stray dog self,
seeking a piece of fresh meat!
Was written at that very beginning;
The moment
When she danced,
sat on her couch,
and opened the gates of heaven.
***
So now,
The heathen David Bowie's Sundays are ruined forever.
I walked away from heaven,
to my old stray dog self,
seeking a piece of fresh meat!
آخر داستان،
همان اول نوشته شد؛
آن هنگام
که او رقصید،
روی کاناپه اش نشست،
و دروازه های بهشت را باز کرد.
***
حال دیگر
یکشنبه های معروف دیوید بووی کافر برای همیشه خراب شده است.
من هم بهشت را رها کردم
به سمت همان سگ ولگرد همیشگی خودم،
در جستجوی تیکه ای گوشت تازه!
همان اول نوشته شد؛
آن هنگام
که او رقصید،
روی کاناپه اش نشست،
و دروازه های بهشت را باز کرد.
***
حال دیگر
یکشنبه های معروف دیوید بووی کافر برای همیشه خراب شده است.
من هم بهشت را رها کردم
به سمت همان سگ ولگرد همیشگی خودم،
در جستجوی تیکه ای گوشت تازه!