Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm

Wednesday, November 28, 2007

613
Faubourg Saint-Denis

I'm Back
I'm back To my Family
But
Mom Has gone Abroad
Sis is at school half of each day
and Dad is at work.

I'm All Alone in This House

***

The Phone doesn't Ring For Me!
Cause Nobody Knows that I'm Back!
No one's Phone Will Ring
Cause No one's supposed to know I'm back.

So I'm not Gonna Answer it.

***

There Are lotta hours everyday
that I spent at home alone.

I can Unplug The Telephone
and Play Piano with All Attention.

I can Plug In the Guitar To it's Giant Amplifier
and Play Until The Blistering Fingers.

I can Listen To Music As Loud as I Desire!

I Can Create A Big Mess!

I can sit in the bay window
and Look at the people walking in the avenue
I can Buy Their Look
And Stare in their eyes.

I can Lay down on my bed.
Relaxing
Day Dreaming.

But Even If I had a Girlfriend
I would not feel like inviting her to come over
to spend some time together.

Cause I can Play The Piano
I can Touch The Keys instead of a body
Push 'em
Play 'em
And Go Crazy!

***

I don't want ot invite a girl to my house
To spend these couple of hours of each of these few days together
In this so real moment of life
That I'm alone...

Its a Weird Feeling...
I don't know...
I must Have lost Faith In My Pēnis!i


من برگشته ام خونه
برگشته ام پيش خانواده ام
اما
مامانه رفته خارج
خواهره نصف روز مدرسه است
پدره سر كاره

من تنهام تو اين خونه

***

تلفن براي من زنگ نمي خورد!
چون هيچ كس نمي داند من برگشته ام!
تلفن كسي زنگ نخواهد خورد
چون كسي قرار نيست بداند كه من برگشته ام.

پس جواب نمي دهم.

***

ساعت هاي زيادي از روز هست
كه من تنهام تو خونه

مي تونم تلفن رو از پريز بكشم
و با تمام حواس پيانو بزنم

مي تونم گيتار را وصل كنم به آمپليفاير غول مانندش
و تا تاول زدن انگشتانم گيتار بزنم.

مي توانم هر چقدر كه بخواهم بلند بلند موزيك گوش كنم.

مي توانم همه چيز را حسابي به هم بريزم.

مي توانم ساعت ها بشينم پاي پنجره
و به آدم هايي كه از توي كوچه رد مي شوند نگاه كنم
مي توانم نگاهشان را بخرم
و به چشمانشان خيره شوم.

مي توانم روي تخت دراز بكشم
استراحت كنم
روياپردازي كنم.

اما اگر دوست دختري هم داشتم
دوست نداشتم دعوتش كنم بيايد
اين ساعت ها را با هم بگذرونيم.

چون مي توانم پيانو بزنم
و به جاي يك بدن كلاويه هايش را لمس كنم.
فشار بدهم.
بنوازم
و ديوانه بشم!

***

در اين لحظهء واقعا حقيقيه زندگي
كه من تنهام
دوست ندارم دختري رو دعوت كنم خونه
كه تمام اين چند ساعت، از اين چند روز رو با هم بگذرونيم...

حس غريبيه...
نمي دانم...
بايد ايمانم را به شومبولم از دست داده باشم!

Tuesday, November 27, 2007

612
Like Paris Hilton Exposing, Like Britney Spears Exposing

Remember The Tv Actress, "Zohreh Shokat" 's Spreaded Private Movie...
With Her boyfriend
Which they were naked and...

They Were Actually doing the Same Thing that
For Example, "Monica Belucci" Was Doing In That Romance Movie called: "Irreversible" with her boyfriend
in the last 20 minutes of the movie.

I Really Dont get it
How can a Nation Be Such Low In life and Culture
Which The Most interesting Topic of the public has Become something like watching A Pair Of Boobs!

It's Like Someone Buying The "Eyes Wide Shut" DVD Movie
Because He Wants To See How Nicole Kidman's Ass might look like!

Its Soooo Sad...i

Ps: Mentioning the Movies Above, better not be considered Recommended Or Not.

تا جريانش داغه (!)

اين جريان فيلم "زهره شوكت" بود...
كه با اون پسركه بود
لخـت بودن...

اون ها دقيقا همون كاري رو داشتن مي كردن كه
مثلا "مونيكا بلوچي" توي 20 دقيقهء پاياني فيلم عاشقانهء Irreversible داشت با دوست پسرش انجام ميداد.

من نمي دونم
آخه يه ملت بايد چقدر بي مقدار باشه
كه سوژهء ملي اش ديدن يك جفت مـمـه باشه؟

مثل اين ميمونه كه طرف بره فيلم Eyes Wide Shut رو بگيره
واسه اينكه مي خواد مثلا باسـن "نيكول كيدمن" رو اون تو ببينه!

غـــــم انـگـــــــيـــزه...

* - فيلم هايي كه ايديت نامشان را در متن ذكر كرده است، به معني توصيه كردن يا نكردن آن ها نيست.

Monday, November 26, 2007

611
Haha! We Are Dead!

- Honey! I Think We're Already Drown!
- Gulp... Gulp... Gulp...i

- دختر جون فكر كنم ديگه آب از سرمون گذشته!
- قلپ... قلپ... قلپ...

Friday, November 23, 2007

610
To Be Using Or Following Our personal Illusional goals

There Was A Wedding Ceremony,
That Night.
It Was November,
But It Didnt rain.

---

Whether It rains or not
I Learnt To Play "November Rain" With Piano
Years Ago.

It Was two Years Ago When I Tried To Play The Solo With "Tar"
I didnt Achieve Anything Special But an Experience:
What I Lack Could only be Found In An Electric Guitar.

Today I say That I Get So High
By Playing The Solo
With The Same Bunch Of Curely Hair!

Besides
Playing That Song With A Royal Piano, In A Church
-Like Its In The Videoclip-
While The Sun Beam Is glowing in the main Hall,
Through The Colorful Windows
has become One of my Favorite memories!

I've Achieved Everything I have ever desired by now
So I Give myself The Right To think about the day
That I'm Playing The Song With A Symphonic Orchestra as the Main musician and Conductor.

By The Way!
What Are The Main Things That You have Achieved since Last Cold November?

آن شب
يك مراسم عروسي بود.
نوامبر بود.
اما باران نيامد!

---

باران ببارد يا نبارد
سال ها پيش ياد گرفتم
كه November Rain رو با پيانو بنوازم.

دو سال پيش تلاش كردم كه سولوي گيتارش رو با تار بزنم
تلاشم به نتيجهء جالبي جز يك تجربه نرسيد:
چيزي كه كم داشتم، فقط در گيتار الكتريك بود.

امروز مي گويم كه از نواختن همان سولو،
با يك دسته از همان نوع موهاي فر
غرق لذت مي شوم!

به علاوه
اجراي آن آهنگ با يك پيانوي رويال، در يك كليسا*،
-مانند هماني كه در ويدئو كليپ است-
در حالي كه نور آفتاب از شيشه هاي رنگي به سالن اصلي مي تابد
يكي از به ياد ماندني ترين تجربيات من است!

تا اينجا به هر چيزي كه خواسته ام تجربه كنم، رسيده ام.
پس اين حق را دارم كه به آن روزي فكر كنم
كه در قالب عضو اصلي و تنظيم كننده، اين آهنگ را با يك اركستر سمفونيك اجرا كنم.

راستي!
شما از نوامبر سرد قبل تا به حال به چه چيزهايي رسيده ايد؟

* - كليساي امانوئيل

Wednesday, November 21, 2007

‍609
It's All Mine, All Mine

Comedy Is:
Being A Pretty Sexy Woman
Living In a World Full Of Various Sorts Of Violence.

كمدي يعني:
يك زن سكـسـي و جذاب بودن
در دنيايي پر از انواع خشونت.

Tuesday, November 20, 2007

608
iObscene

Sometimes
A Piece Of Dark Music,
And A Hacked Website of an ISP, with so many available Internet Accounts,
plus having a Sore Throat and painful coughs
At 1:33 AM
Can be such an amazing moment that One can put a Devilish Smile on His Face

گاهي وقت ها
يه تيكه موزيك تاريك
با وبسايت هك شدهء يك ISP، با كلي اكانت قابل استفاده
همراه با گلو درد و سرفه هاي دردناك
در ساعت 1:33 نيمه شب
مي تونه اونقدر لذت بخش باشه كه آدم به خاطرش از ته دل يك لبخند شيطاني بزنه!

Monday, November 19, 2007

607
Hell's Not Hot

Its Not Like I'm An Ungodly Person! NO!
I Am Just Not into Non-Alcoholic Things! Thats It!i

نه اينكه لامذهب باشم ها، نع!
من فقط زياد اهل چيزهاي غير الكلي نيستم، همين.

Tuesday, November 13, 2007

606
Oblivion

My Piano
is The Most Sensational Wooden Creature in the Whole World!

More Sensational Than All The Pinnochios around the world
More Than what you can imagine!i

پيانوي من
با احساس ترين موجود چوبي زنده در تمام دنياست!

خيلي با احساس تر از تمام پينوكيوهاي دنيا
خيلي!

Monday, November 12, 2007

605
Even Though The "Niagara" Was Not a Black And White Movie

Marilyn Monroe Killed Herself or Whatever,
Because of the Black & White Colour of the World She Was Playing in!

She Told me So Last night with her Red lips.i

مرلين مونرو به خاطر سياه و سفيد بودن دنيايي كه در اون بازي مي كرد
خودكشي كرد يا هر چي!

اينو ديشب با لباي سرخش بهم گفت.

Saturday, November 10, 2007

604
Crap, Crap, Crap

If You Ask,
They'll Tell you about the "Lenght* (!)" of their Culture,
And Who They Were.

They'll not Tell You Who They Are,
They Might Not really know
You'd better not ask either!

Have You Read The Novel: "2500 Leagues under the Savvy line" By Jules Idiot Verne?
It's been written at year 2007

* - Sic

اگر از ايشان بپرسيد
از درازي فرهنگ شان با تو سخن خواهند گفت،
و اينكه كه بوده اند.

آن ها هيچ وقت به تو نخواهند گفت كه هستند.
شايد ندانند حالا كه هستند،
شما هم نپرسيد!

رمان: "2500 فرسنگ زير خط فهم" اثر " ژول ايديت ورن" را خوانده ايد؟
در سال 2007 نوشته شده است!

Thursday, November 08, 2007

603
It's a Sick Sad little World

No one seems to care about the silly talents of someone like me anymore these days...i

به نظر مياد اين روزها ديگر هيچ كس به استعداد هاي احمقانهء يكي مثل من اهميت نميده...

Tuesday, November 06, 2007

602
Can You?

Can't Stop The clock's tic tacs!

Each Tic equals a Tic in my head,
A Tic to give you insomnia,
A Tic to disturb You, Thinking
A tic to give you heart attack
TIC when you are late,
TIC when you are about to leave
Tic When You're Gone
Heh! No You JAckass! I lied!
Tic means having the Illusion of a Person - Any Person - That one could call her "You"!
Tic
Tic Tac
Tic Tac Tac
Tic Tic Tic Tic
Hey Tics, Get Outta My head!
Get Outta my life,
Get outta my way!

I'm Talking To Every single one of You Tics

تيك تاك ساعت ها را نمي شود متوقف كرد!

هر تيك برابر است با يك تيك توي سرم،
يك تيك تا تو را بي خواب كند،
يك تيك توي هر چه فكر است،
يك تيك تا به تو حملهء‌ قلبي بدهد،
يك تيك يعني وقتي تو دير كرده اي،
تيك وقتي كه كم كم بايد بروي،
تيك وقتي رفته اي،
هه! نه خره! خالي بستم!
تيك يعني توهم يك آدم - هر آدمي - كه آدم بتواند "تو" صدايش كند!
تيك
تيك تاك
تيك تاك تاك
تيك تيك تيك تيك
هي تيك از سرم بريد بيرون!
از زندگيم بريد بيرون
از جلوم بريد كنار!

با تك تك تونم - تيك هاي لعنتي.

Monday, November 05, 2007

601
Coulda?

You are a picture on the wall
but I see you as if you are a clock
which I took your battery at 2:39:24 A.M.
and left you halted.

but if we consider you, practically
You'll be a picture on the wall
which I'd like to see you as if you are a clock
Without Any hands
With No Tics or Tacs
While you are still halted at 2:39:24 since the previous night!

By the way,
What day of the year 2003 are we in right now?
Cause My Watch Has Ran Out Of Battery at 2:39:24 i

تو يك عكسي روي ديوار
اما من تو را يك ساعت ديواري مي بينم
كه ديشب ساعت 2:39:24 باتري ات را كشيدم
واماندي!

اما اگر بخواهيم واقع بينانه به تو نگاه كنيم
مي شوي يك عكس روي ديوار
كه من دوست دارم تو را يك ساعت ديواري ببينم
بدون عقربه، بدون ثانيه شمار
بدون تيك تاك
كه از ديشب تا حالا روي ساعت 2:39:24 وا مانده اي!

راستي
امروز چه روزي از سال 2003 است؟
ساعت من روي ساعت 2:39:24 خوابيده...

Sunday, November 04, 2007

600
I said I Can Fly, Don't you think so?

There is something wrong wth God too!
He's Given the flexible body to mollusks
and then he's sewn the big Sexorgans to MAmmals bodies.
LEft us alone here living among some kind of crustaceans.

No Matter how many times I tell you that
You and I should have a pair of Wings instead of these hands
you just keep replying back with: Wings are for Birds and bla bla....

You are totally a Mammal
with the most ditinct signs of One
No feather
Who's running in circles of life
while I'm thinking about Flying Away

خدا هم يه چيزيش هست
بدن نرم را داده است به همهء نرم تن ها
بعد رفته آلـت جـنسي گنده رو دوخته به تن پستاندارهاش!
ما را هم تنها گذاشته است ميان يه مشت موجود سخت پوست.

حالا هر چي من به تو ميگم من و تو به جاي دست
مي بايست يه جفت بال مي داشتيم،
هي بگو: بال كه مال پرندگان است...

تو حقيقتا يك پستاندار كاملي
با واضح ترين نشانه هاي پستانداري
بدون بال و پر
كه در زندگي دايره مانند ات به دور خودت مي چرخي
در حالي كه من به فكر پروازم.

Thursday, November 01, 2007

599
I Can Fly, Can't I?

It's got 2 different Cases:
Whether There is Something Wrong With me
Or There is Something Wrong With Everyone But Me.

But well
In Any Case:

The Show Must Go On

دو حالت دارد:
يا مشكل از من است
يا مشكل از همه است بجز من.

اما خب
در هر دو صورت:

The Show Must Go On
Quick Navigation: Home - Facebook - Twitter - Last.fm