319
Anniversary of an Uninteresting event
Sitting behind the computer desk and sending a weblog out of atmosphere is the best way you can waste time
and the coolest way to share your daydreamings with others.
Have you ever woke up from the bed, believing that you are gonna have something worthless, worth writing in a blog?
forget about professional weblogs, most of those bloggers who write about daily diaries and personal subjects, barely have chosen a name having a connection with its address, and a goal from the beginning.
whats your opinion about someone who also does his stupid works in its best way?
I dont wanna talk about the similarity between "Iranian idiot" and "American Idiot" here,
I'd rather keep them aside to have something to say when I go on an appointment with other bloggers.
just remember that this "iranian idiot" thingy is something more than a manipulated music album name.
if you're interested, you can go search web and gain exotic results.
like its american type, "Iranian idiot" was born during presidency election of iran.
and the funniest thing ever happened to it was Blogfa (A persian blogging service) moderators attaching an advertising picture of a candidate at the top of all its blogs.
Imagine the picture of a candidate at the top, and there is a big title of: "Iranian idiot" under!
I Say:
"I Break All The Taboos, so I exist."
In this virtual world
the issue is not who I am!
the issue is Who I am NOT!
I Just have chosen not to be an idiot like some other.
I've got goals and aims for translating my notes.
the hardest part is
you take a couple of hours thinking and working on a topic, editing, correcting and briefing it.
then you rub your eyes
and when you open your eyes again
you face an untranslated note!
and at last
you may like to choose the best note you have read on this blog
or stand still and quite.
پشت كامپيوتر نشستن و وبلاگ هوا كردن بهترين راه براي تلف كردن وقت،
و شيرين ترين راه براي در ميان گذاشتن افكار بي سروته روزانه با بقيه است.
تا حالا شده يه روز صبح از خواب بپري و به اين باور برسي كه چيزهاي بي ارزشي هستند كه ارزش نوشتن داشته باشند؟
جداي از وبلاگ هاي تخصصي، چند تا وبلاگ كه موضوع شان روزمره و شخصي است ديده اي كه نويسنده اش از همان اول تكليف خودش را با اسم انتخابي وبلاگ، آدرس، هدفش و... روشن كرده باشد؟
نظر شما در مورد فردي كه كارهاي احمقانه اش را هم با دقت و به بهترين نحو انجام دهد چيست؟!
نمي خوام از شباهت هايIranian idiotباAmerican Idiotصحبت كنم.
ترجيح مي دهم بحث در مورد وبلاگم را نگه دارم
براي قرارهاي وبلاگي تا چيزي براي گفتن داشته باشم.
اينكه Iranian idiot چيزي بيشتر از نام دستكاري شدهء يك آلبوم و آهنگه، كافي است.
در صورت علاقه مندي مي توانيد با چند جستجو در گوگل به خيلي از اين شباهت ها پي ببريد و به نتايج جالبي برسيد!
Iranian idiot
هم مانند -نوع امريكايي اش- در بحبوحهء يك رقابت سياسي بوجود آمد.
بامزه ترين و با مسماترين اتفاقي كه برايش رخ دادروزي بود كه صاحبان بلاگفا عكس تبليغاتي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري را در بالاي تيتر درشتIranian Idiotنصب كردند!
---------------
من ميگم:
«تابو مي شكنم، پس هستم!»
در يك دنياي مجازي
ديگر مسئله اين نيست كه من چي هستم
مسئله اين است كه من چي نيستم:
من نه اسم خودم را يك ديوانه انتخاب كردم، نه يك رواني، نه يك مبتلا به بيماريهايي چون پارانويا يا اسكيزوفرني و غيره و غيره
توي اين دنياي بزرگ من انتخاب كردم كه يك احمق مثل احمق هاي ديگه نباشم.
من معلم زبان انگليسي شما يا هر چيز ديگري كه فكرش را مي كنيد هم نيستم!
اهداف خاصي براي ترجمه كردن هام دنبال كرده ام.
والا سخت ترين قسمت
همان موقعي است كه بعد از چند ساعت سرو كله زدن با چند خط كوتاه
خلاصه كردن، ويرايش كردن و... آن را تمام مي كني.
درست وقتي كه چشمانت را از خستگي ماليدي
چيز جديدي جلو ات ظاهر مي شود:
«متني كه هنوز ترجمه اش باقي مانده است!»
احمقانه است اگر وبلاگ مرا با يك كلاس زبان مجازي اشتباه بگيريد!
در آخر، قبل از تيتراژ پاياني
شايد دوست داشته باشيد به ياد ماندني ترين مطلبي كه خوانده ايد را انتخاب كرده، بنويسيد
و يا اصلا سكوت كنيد.